بسم الله الرحمن الرحیم
هنر و هنرمند در کلام حجتالاسلام و المسلمین حاج علیرضا پناهیان
«هنر چیست؟»
«هنر، محصول و پدیدهای است که در زندگی، مصرف روزانه پیدا کرده است. ما اگر هنرمند هم نباشیم، جزو مصرفکنندگان دائمی تولیدات هنری هستیم. زندگی انسان عجین با هنر است، لذا باید مصرفکنندگان هم به اندازه هنرمندان از این پدیده سر در بیاورند. دلیل دیگر توجه به هنر این است که دین ما اساساً پدیده زیبایی است و با نگاه زیباییشناختی باید به دین نگریست. «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُم»[۱]. دین زیبا است و انسانها را زیبانگر تربیت میکند. با استفاده از هنر است که زیبایی دین را میتوان فهمید و به دیگران هم منتقل کرد.»[۲]
«هنر اساساً امری است که بیشتر به خدمتِ خدا در میآید، والا اگر کسی هنر را در خدمت امور پست زندگی انسان قرار دهد، باید گفت هنر را از جایگاه اصلیش جدا کرده و دارد در جای دیگری که هنر با آن تناسب ندارد مصرف میکند. این برعکس آن تفکری است که خیلیها فکر میکنند هنر اساساً به درد اسافل بدن انسان میخورد. نه، هنر ابزاری است که وقتی زبان انسان از گفتن حقایق عالم بسته و خسته میشود و توانایی ندارد آن حقیقت را به زبان علمی بیان کند، هنر میآید تا کاستیهای او را جبران کند.
هنر بیشتر از اینکه به درد شهوت بخورد، به درد شهود میخورد. نه اینکه شهود را هم مبتذلانه وارد عرصه سینما کنیم. ملموسش کنیم و نوری با رنگهای خاص که از جلوی آدم عبور میکند، نشان دهیم. نه، هنر بیشتر به درد بیان حقایقی میخورد و به کار میآید، که آن حقایق در مقام بیان علمی قابل گفتن نیستند.»[۳]
«هنر خالی از حماسه، هنر شهوت و جنایت است. هنری است که موضوع آن نه عاطفه است و نه انسانیت. هنری است که به هواپرستی و خودپرستی منجر خواهد شد. اما هنری که با حماسه آشنا شد، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. کرشمههایی که در سر انگشتان هنرمند باید اثر هنری خلق کند، اگر ناشی از حماسه باشند، بینیاز از بسیاری از زخارف دنیا به خلق اثر هنری خواهند پرداخت.»[۴]
«با وجود این انتظار بالا از هنر، ما هنر را هم صنعت میدانیم هم سرگرمی. چه چیزی مقدستر از هنر برای اینکه مردم پولشان را خرجش کنند؟ مگر مردم پول خرج امامزادهها نمیکنند؟ مگر فقرای ما پول نذر امام رضا(ع) نمیکنند؟ مگر پول برای مقدّسات خرج نمیکنند؟ چرا هنر نمیتواند در اوج بیان مقدسات باشد و در عین حال برای هنرمند هم درآمدزا باشد؟ مردم به سر و روی او پول خواهند ریخت. و هزاران برابر بیشتر از پولی که مردم برای هنرمندی که شهوترانها را به اثر خودش دعوت میکند، برای او پول خرج خواهند کرد. هنر صنعت است، هنر تجارت است. در این تردیدی نیست.
هنر سرگرمی نیز هست. در این هم تردیدی نیست. مردمی که با معنویت سرگرم میشوند، این مردم هم جزو مردم هستند، اینها هم هستند، اینها هم وجود دارند. آیا از قبیله اینان کسی به میانِ هنرمندان نیامده است؟»[۵]
«هنرمند انقلابی کیست؟»
«هنرمند باید خلاقیت داشته باشد و لازمه خلاقیت، «متفاوت بودن» در کنار «آزاد بودن» است. اما «متفاوت بودن» منهای «رهایی از تعلقات سطحی»، هنرمند را به سوی جاذبههای کمارزش سوق خواهد داد. و «متفاوت بودن» منهای «تعلقات معنوی و عمیق»، او را به منفیبافی و سیاهنمایی خواهد کشاند.
اگر بخواهید خلاقیت داشته باشید، باید از تعلقات پست آزاد باشید، تا حقایق عالم را متفاوتتر و زیباتر از دیگران ببینید و روایت کنید. لذا هنرمندی که میخواهد در اوج خلاقیت باشد، اولاً باید متفاوت باشد و ثانیاً باید روح خود را از همه تعلقات بیارزش آزاد کند.
از طرف دیگر، برای رهایی از بند تعلقات، باید «تهذیب نفس» کرد. با این توصیف، یک هنرمند طبیعتاً مانند انسانهای انقلابی و سلحشور اهل حماسه خواهد بود. پس اگر کسی بخواهد خلاقیتش را اوج بدهد، تبدیل به یک انسان انقلابی و مجاهد فی سبیلالله خواهد شد.»[۶]
«هنرمند خوب مثل ماه است که با انعکاس نور خورشید، شب را مهتابی میکند، به حدی که ستارگان پرفروغی که خودشان نور دارند در مقابل نور این ماه، کم میآورند (البته از دید ناظر زمینی). من احساس میکنم که شهید آوینی هیچوقت خودنمایی و خوداظهاری نمیکرد بلکه شور و شوق او بهنوعی انعکاس نور خورشید بود. شهید آوینی آیینۀ تمامنمای خورشید بود، اما آیا امروز که این آیینه شکسته شده، نسل هنرمند امروز میتواند قطعات شکسته شدۀ این آینه باشد و با آن ایوان آیینهای درست کند و نور چراغهای موجود را از هزاران زوایای مختلف منعکس کند؟»[۷]
«شما الان به هیچوجه در میان اهالی هنر و رسانه با همه خوبیهایی که دارند، نمیتوانید سراغ کسانی را بگیرید که به آتشگرفتگی روح شهید آوینی نزدیک شده باشند؛ چه برسد به اینکه شما امروز باید افراد پیشرفتهتری در این عرصه داشته باشید که نیازهای نوین را هم پاسخ بدهند. و جالب این است که بدانید در آموزش عالی هنر، در طی این ۳۰ سال هرگز ارادهای برای تحوّل وجود نداشته است.»[۸]
«همه کسانی که در عرصه هنر اهل حماسه نیستند از هماکنون مُرده هستند. اینها در آینده نخواهند مُرد، اینها از هماکنون مردگان تاریخ هستند.کسی که اثر هنریش در خدمت حماسه نباشد، محکوم به فناست. آیندهای نخواهد داشت. در آینده نه چندان دور، اثری از آنها در دل تاریخ باقی نخواهد ماند. اثری از خودشان، اثری از وجودشان باقی نخواهد ماند.»[۹]
«هنرمندی که نگاهش به انقلابی بودن، نگاه مثبت و حتی عاشقانهای نباشد، نمیتواند یک فیلم انقلابی بسازد. هنرمند نباید برای پیدا کردن نگاه زیبا به انقلابیگری پشت دیوار تلخ مدعیان انقلابیگری معطل بماند. نباید تا یک انقلابی مدعی را دید که صادق نیست، از انقلاب و مفهوم باشکوه آن فاصله بگیرد. راه تطهیر انقلاب عشق ورزیدن هنرمندان به انقلاب است. اینجا جای نازکدلی و کنارهگیری نیست.»[۱۰]
«یکی از لوازم تولید اثر انقلابی آن است که هنرمندان و اهالی رسانه برای خود یک رسالت انقلابی تعریف کرده باشند. اگر یک هنرمند رسالت انقلابی نداشته باشد، چه رسالتی برای خود تعریف کرده است؟ حضرت امام (ره) اساساً هنر را وسیلهای برای مبارزه با استکبار و جهانخواران میدانست. هر رسالتی ذیل رسالت انقلابیگری قابل تعریف است، در حالی که هر رسالتی غیر از انقلابی بودن اگرچه خوب هم باشد، آسیبپذیر است و احتمال انحراف آن وجود دارد.
اگر هنرمند برای خود یک رسالت انقلابی تعریف کند، خلاقیتش هم بیشتر خواهد شد. هنرمند انقلابی وجودش مفیدتر از گروههای انقلابی است؛ چراکه میتواند سیاستمداران انقلابی فراوانی تربیت کند؛ میتواند مظلومیت سیاسیون انقلابی را برطرف کند. میتواند انقلاب را در جامعه حفظ نماید و تداوم بخشد. ما هنوز منتظر شکوفایی هنر انقلاب هستیم. ما هنوز به تعریف عینی و روشنی از یک رسانه انقلابی نرسیدهایم. ولی به هر حال نمیتوانیم به رسانه انقلابی بدون برخورداری از عناصر انقلابی به عنوان هنرمند برسیم. نمیشود با بخشنامه و نظارت کار انقلابی کرد. اثر انقلابی از جوشش درونی یک انقلابی صادر میشود؛ فرمایشی نمیتواند باشد.
یا باید هنرمندان انقلابی شوند و یا باید انقلابیون هنرمند شوند تا گره از کار عالم گشوده شود.»[۱۱]
«سینما ذاتا دینی است»
«سینما برای بنده جذابیت فینفسه هم دارد. انواع خلاقیتها و ذوقی که در این هنر جاری است برای طلبهای که یکی از علاقهمندیهایش فن معانی و بیان و بدیع بوده است و اهل دقت در انحای انتقال پیام است، قابل توجه است؛ و جدا از پیامی که در هر فیلمی هست و جهتگیریهای فیلمها و آثاری که در مخاطبان باقی میگذارند، از نظر فنی هم برای من قابل بررسی و جالب است. علاقهمند هستم از ابتدای شکلگیری یک تصویر خیالی، دربارۀ هر موضوعی در ذهن فیلمنامهنویس، تا نحوۀ به تصویر کشیده شدن آن توسط کارگردان و انواع تاثیری را که در مخاطبان برجای میگذارد، دنبال کنم و قواعد آن را بیابم. البته به دلیل مشغلههای فراوان نمیتوانم که خیلی در این زمینهها وقت بگذارم. گاهی با دوستان در این دفتر در این زمینهها به گفتوگو میپردازیم و برای من بسیار شیرین هم هست.»[۱۲]
«بنده فکر میکنم یک فیلمنامهنویس و کارگردان میخواهد از منظر خدا به زندگی انسانها نگاه کند و مانند او که تقدیر کنندۀ زندگی انسان است و از بالا شاهد نحوۀ رفتار بندگان خود است، خالق شخصیتها و حوادث باشد. این نه تنها بد نیست بلکه بسیار هم خوب است. ما که بندۀ خدای خالق هستیم دوست داریم مانند او خلاقیت داشته باشیم و تا آنجا که میتوانیم از منظر او عالم را ببینیم. پس جایگاه یک سینماگر، جایگاه ارزشمندی است. سینماگرها هم معمولاً آدمهایی هوشمند و چندجانبهنگری هستند. یک سینماگر حتی اگر بخواهد یک شاهد و روایتگر صرف باشد هم، باید برود «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرٍ»[۱۳]و از آنجا همه چیز را ببیند و روایت کند. هر چه از این مقام پایینتر بیاید کارش سطحیتر و ناماندگارتر خواهد شد. این شأن یک سینماگر است. پس باید حکیم باشد و یا لااقل کمی از اسرار و قواعد عالم خبر داشته باشد. اساسا هنرمندی حکمت میطلبد و در سینما بیشتر از هر هنر دیگری نیاز به حکمت و ژرفاندیشی هست. ارزش حکمت هم بیشتر از علم است، لذا هر عالمی حکیم نمیشود و از هر عالمی هم در سینما نمیشود استفاده کرد. همۀ آنها هم که موفق بودهاند در حد خود از این حکمت برخوردار بودهاند. نگاه ابتدایی من به سینماگر این است که او را جزو بزرگترهای جامعه میدانم. حالا اگر کسی نخواهد سقف این جایگاه را پر کند و یا این جایگاه را در سطح امرار معاش خود تنزل دهد، خود داند.»[۱۴]
«نباید به دلیل آنکه در سینما تصویر وجود دارد آن را به نقاشیهای درون کلیسا نزدیک بدانیم. سینما بیش از آنکه محل نشان دادن صورتهای مادی باشد محل به تصویر کشیدن یک امر غیر مادی است به نام «فعل».»[۱۵]
«حالا این فعل میتواند خوب باشد یا بد، ولی به هر حال فعل انسان برآمده از جهانبینی او و انگیزهها و اعتقادات و آگاهیهای اوست. پس سینما محل دیدن روح انسان است در قالب رفتار. سینما محل نشان دادن قد و قوارۀ آدمها نیست. همه منتظرند کنش این آدم را در هر صحنهای ببینند. البته ممکن است برخی سینما را تقلیل بدهند به نمایشگاه بدنها و قیافهها؛ اما در همان موارد هم چیزی که جالبتر است دیدن عکس العملهای همان قیافههاست. سینما اینجوری شکل میگیرد.»[۱۶]
«من سینما را بیشتر از این که محصول مادیگرایی انسان غربی بدانم، محصول فطرت جستوجوگر بشر میدانم، که به خوبی میتواند و باید در خدمت تعالی انسان قرار بگیرد.»[۱۷]
«هنر خوب و بد، هنر ارزشی و غیر ارزشی»
«هیچ محصول هنری خالی از سخن حق نیست ولی هیچکس نمیتواند ادعا کند که اثر هنریاش خالی از سموم است. مرحوم سلحشور برای اینکه کمترین خطا در کارش باشد به قرآن پناه میبرد.»[۱۸]
در باب هنر. اینکه هنر خوب و بد داریم یا خیر؟ میتوانیم بگوییم جز هنر خوب نداریم و بعد اضافه کنیم و بگوییم باقی هرچه هست هنر نیست، دغل بازی است. ما میتوانیم کلمه هنر برای هنر را بپذیریم. ما سر الفاظ دعوا نداریم. شما وقتی اثر زیبایی خلق کنید که خدمتی به زشتیها در آن صورت گرفته باشد دیگر اثر زیبا نیست. ما باید سر معانی بحث کنیم. برای گذر از نفاق باید با منظورها کار داشته باشیم. در ابتدای جلسه بعضی از من پرسیدند هنر ارزشی و ضدارزشی داریم یا نه؟ باید گفت هر دو عبارت درست است و باید منظور را دید.
هنر بیش از اینکه به درد شهوت بخورد، به درد شهود میخورد. هنر بیش از اینکه فرش را نقاشی کند، نقشی از عرش در خود دارد. کسی که هنر را در خدمت امور پست زندگی انسان قرار میدهد، آن را از جایگاه اصلیاش عاریت گرفته و در جای دیگری که هنر کمترین تناسب را با آن دارد، مصرف کرده است.
———————————————————————————————-
لینک دانلود صوتهای منتشر شده از حجهالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان درمورد هنر
لینک صوتی استاد پناهیان در محفل فیلمنامهنویسان متعهد
دانلود سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین پناهیان با موضوع هنرمند، مرید زیبایی
دانلود سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین پناهیان با موضوع رابطه دین و هنر
دانلود کلیپ صوتی بـه چه کـسـی بایـد گـفـت هـنـرمـنـد؟
دانلود کلیپ صوتی رســـانه و ‘ درد دیـــن ‘
کلیپ کامل صوتی بچه حزبالهیها هجوم نیارن به عرصه سینما …
فایلهای سخنرانی حجتالاسلام علیرضا پناهیان با موضوع فلسفه هنر و زیبائیشناسی
[۱]– سوره حجرات، آیه ۷
[۲] – سخنرانی در دانشگاه هنر با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه»، محرم ۹۰
[۳] – سخنرانی در دانشگاه سوره با موضوع «هنر و رسانه» در تاریخ ۱۸/۱/۸۹
[۴] – سخنرانی در دانشگاه هنر با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه»، محرم ۹۰
[۵] – سخنرانی در دانشگاه سوره با موضوع «هنر و رسانه» در تاریخ ۱۸/۱/۸۹
[۶] – سخنرانی دربارۀ «هنر و هنرمند» در تاریخ ۱۱/۹/۹۲
[۷] – سخنرانی در مرکز فرهنگی سیدالشهدا علیهالسلام، دومین گردهمایی هنرجویان فیلمسازی موسسه شهید آوینی، تاریخ ۳۰/۱۰/۹۲
[۸] – سخنرانی در دانشگاه سوره، تاریخ ۱۸/۱/۸۹
[۹] – همان
[۱۰] – سخنرانی در تاریخ دی ماه ۱۳۸۹ ایراد شده است. منبع: سایت بیان معنوی
[۱۱] – همان
[۱۲] مصاحبه با آقای حسین معززینیا- مجله همشهری ۲۴- تاریخ ۱۵/۱۱/۸۹
[۱۳] – سوره القمر، آیه ۵۵
[۱۴] مصاحبه با آقای حسین معززینیا- مجله همشهری ۲۴- تاریخ ۱۵/۱۱/۸۹
[۱۵] همان
[۱۶] همان
[۱۷] همان
[۱۸] سخنرانی حجهالاسلام و المسلمین پناهیان در مراسم بزرگداشت مرحوم «سلحشور» در تاریخ ۱۱ اسفند ۱۳۹۴