بسم الله الرحمن الرحیم
م
شوری ۲۷: وَلَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَلَکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ
ل
و اگر خدا روزی را بر بندگانش وسعت دهد، در زمین سرکشی و ستم کنند، ولی آنچه را بخواهد به اندازه نازل می کند؛ یقیناً او به بندگانش آگاه و بیناست.
ک
ا
یک پیام از آیه:
ماجرای قبض و بسط رزق، ماجرای پیچیدهای است. قصه و شرط و شروط زیادی دارد. چه برای بندگان و چه برای اغیار… اگرچه گاهی قبض و بسط رزق برای ابتلای توبیخی و گاهی برای ابتلای ارتقائی است اما از دعا و رضایت پدر مادر و انفاق گرفته تا نماز و استغفار در بسط رزق دخیل هستند. رمز گرهخوردن این عبادات با ماجرای بسط رزق در این است که ظرفیت وجودی و تحمل دارایی انسان را بالا میبرد؛ نه میزان ریزش رزق را. ریزش رزق از آنجا که از خزانۀ حضرت رب است، محدودیت ندارد. خداوند حتی گاهی که رزقرسانی با ظرفیت کرۀ خاکی متناسب نیست، از عالم غیب و بهشت برین رزقی را برای عباد خود میفرستد. ماجرای نزول مَنّ و سَلوی برای بنیاسرائیل، مائدههای حضرت مریم(علیهاالسّلام)، فرزنددارشدن جناب ابراهیم و زکریا(علیهماالسّلام) در سنین پیری، مائدۀ حواریون حضرت عیسی(علیهالسّلام)، نزول پنج کفن بهشتی هنگام وفات حضرت خدیجه(علیهاالسّلام) و هزاران واقعۀ دور و نزدیک دیگر، نشان از این دارد که فرستندۀ رزق محدودیت ندارد بلکه محدودیت در گیرنده است. حالا اگر ظرفیت نبود چه میشود؟ هیچ، به جای اینکه این بندۀ خوب خدا رزق را بگیرد و با آن بالا برود، رزق را میگیرد و پایین و پایینتر میرود! رشد که نمیکند هیچ، به راه فساد و تباهی میرود! تا دیروز مؤمن و مُهذَّب بود، اما تا رزق بسیط شد، پوشش عوض، نمازهایش یکی در میان، راه رفتنش فخورانه، مراوداتش غیرالهی و همپیالههایش غیرقدسی شد. دیگر مثل قبل مقیَّد نیست و خود را حساب و کتاب نمیکند، بلکه اسیر هزار مسئلۀ دیگر میشود. اگر این بسط رزق برایش پیش نمیآمد قطعا بهشتی بود ولی حالا قطعا جهنمی است! ماجرای سَعد هم همین بود. فقیری که با اصرار دو درهم از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) گرفت و به چنان بسط رزقی رسید که افتاد در مسیر نزول! پیامبر که بسیار ناراحت او بود، به توصیۀ جناب جبرائیل(علیهالسّلام) دو درهمش را پس گرفت تا عاقبت بخیرش کند… و شد آنچه که شد…