بسم الله الرحمن الرحیم

العنکبوت ۵۷-۵۶
یا عِبَادِی الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ أَرْضِی وَاسِعَهٌ فَإِیای فَاعْبُدُونِ
کلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَینَا تُرْجَعُونَ
اى بندگان من که ایمان آورده‏ اید زمین من فراخ است تنها مرا بپرستید.
هر نفسى چشنده مرگ است آنگاه به سوى ما بازگردانیده خواهید شد.

————–
یک پیام از آیه: می‌توانست زمین را محدود بیافریند و برای ما عذری بتراشد، اما نکرد… زمین را وسیع آفرید تا عذری نداشته باشیم… تا نگوییم نمی‌شد تو را عبادت کرد… اصلا هجرت را بخشی از ایمان‌مان قرار داد و آیات متعدد برایش نازل کرد تا بندۀ خاک و زمین نشویم… بمانیم بندۀ خودش… مهاجر باشیم… وطن دوست باشیم، اما وطن‌پرست نه…
یکجانشینی را برداشت تا عذر خیلی چیزها را بردارد… تا نه بتوانیم در مورد کسب حرام عذر بیاوریم، نه نگاه حرام، نه خوراک حرام و نه رفتار حرام… گفت بار و بندیلت را ببند و برو جای دیگری… دور از آدم‌هایی که تا به حال دور و برت بودند… همان‌ها که نمی‌گذاشتند مرا عبادت کنی… نمی‌گذاشتند حلال بخوری، حلال ببینی، حلال بشنوی و حلال زیست کنی… ارتباطت را هم با آن‌ها قطع کن… هرگونه ارتباطی که تو را برگرداند به آن فضای غیرعابدانه… همه را بِبُر… سختیِ این رفتن را هم به جان بخر… اگرچه همیشه هم سخت نخواهد بود… ولی… ولی اگر خیلی سخت هم شد، نهایتاً در این مهاجرت، برای خدا خواهی مُرد… چیز عجیبی هم نیست مُردن… همه مرگ را خواهند چشید… مهم بعد از چشیدن مرگ است که باید همه بیایند سوی من…
اگر مُردی نگران نباش… می‌آیی سوی خود من… همۀ آن‌ها که از آن‌ها می‌گریختی هم می‌آیند سوی خود من… اما تو… آبرومند می‌آیی… سربلند می‌آیی… بنده می‌آیی…