بسم اللّه الرحمن الرحیم

متن زیر حاصل سخنرانی استاد گرانقدر دکتر مجید شاه‌حسینی در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، مورخ ۹۸٫۰۲٫۰۳ و در محل دانشگاه صدا و سیما است.

 

فیلم‌های آخرالزمانی

برای ورود به بحث سینمای آخرالزمانی در ابتدا لازم است تقسیم‌بندی مطلوبی از انواع فیلم‌های ذیل این سینما ارائه داد. در یکی از تقسیم‌بندی‌هایی که حدود بیست سال پیش مطرح شد،[۱] آثار سینمای آخرالزمانی مشتمل بر پنج گروه اصلی است: آخرالزمان طبیعی،[۲]‌ آخرالزمان فناورانه،[۳]‌ آخرالزمان علمی-تخیلی،[۴]‌ آخرالزمان اسطوره‌ای[۵] و آخرالزمان دینی. آخر‌الزمان دینی در جهان با نام‌هایی چون رلیجس،[۶] بایبلیکال[۷] و اسپیریچوال[۸] عنوان می‌شود. با گذشت حدود بیست سال این تقسیم‌بندی اولیه حکم لوح محفوظ را یافته و تاکنون چیزی بر آن افزوده نشده است. با این حال گزینۀ‌ فرعی‌‌تری به نام آخرالزمان فلسفی نیز می‌تواند ذیل این سینما قرار بگیرد که به ساحت مفاهیم و معانی منعطف است. در این زیرگونه، جهان در ابعاد معنایی به پایان می‌رسد که فیلم‌های معدودی ذیل این گروه جدید قرار می‌گیرند.

عوامل ظهور آخرالزمان در آثار سینمایی

در هر یک از انواع فیلم‌های آخرالزمانی عامل پدیدآورندۀ شرایط آخرالزمان متفاوت است. در آخرالزمان طبیعی پدیده‌های طبیعی، به دلیل تطاول و دست‌کاری‌های بشر در طبیعت، سرکشی می‌کنند و شرایط آخرالزمانی را پدید می‌آورند. فیلم ۲۰۱۲ مصداق بارز این مدل آخرالزمان است. در این‌گونه فیلم‌های آخرالزمانی طبیعت به نوعی از انسان ناسپاس یا تجاوزگر به حریم طبیعت انتقام می‌گیرد.

در آخرالزمان فناورانه عصیان در لایۀ تکنولوژی اتفاق می‌افتد. بدین صورت که تکنولوژی هوشمند علیه خالق خود، یعنی بشر، عصیان می‌کند. در این فیلم‌های آخرالزمانی محصول دست بشر شرایط آخرالزمانی را برای بشر فراهم می‌آورد. از این دسته می‌توان به فیلم‌های فرانکن‌اشتاین،[۹] مجموعۀ نابودگر[۱۰] و دکتر استرنجلاو[۱۱] اشاره کرد.

در زیرگروهِ فیلم‌های آخرالزمانِ علمی-تخیلی، عامل ایجاد وضعیت آخرالزمانی از جهان دیگری می‌آید که موازی جهان واقعی فرض شده است. در اینجا با ورود مفاهیم خیالی، نظیر موجودات فضایی به جهان واقعی، حیات بشر با تهدید روبه‌رو می‌شود. روز استقلال[۱۲] مثال خوبی‌ برای این دسته فیلم‌های آخرالزمانی است.

در فیلم‌های آخرالزمان اسطوره‌ای نیز در پی رجعتی که از اعماق جهان واقعی، یعنی از ادوار بسیار قدیم و دورۀ‌ اساطیر، اتفاق می‌افتد، شرایط آخرالزمانی پدید می‌آید. مجموعه فیلم‌‌های مومیایی[۱۳] در این گروه قرار می‌گیرند.

مهم‌ترین دسته از فیلم‌های آخرالزمانی، فیلم‌های دینی است که بر اساس تعریف‌های مختلف ادیان و مذاهب از مفهوم آخرالزمان شکل می‌گیرند. فیلم‌های آخرالزمان دینی تنوع بسیاری دارند. آخر‌الزمان دینی در عالم مسیحیت عمدتاً مبتنی بر کتاب مکاشفات یوحنّا[۱۴] و در دین مبین اسلام بر مبنای آموزه‌ها و تعالیم قرآن مجید و روایات صحیحۀ ائمه معصومین(علیهم‌السّلام) است.

منجی در فیلم‌های آخرالزمان

در هر کدام از این پنج دسته‌، متناسب با عامل تهدید، مفهومی به نام منجی پدید می‌آید. در سینمای آخرالزمانِ طبیعی دانشمندان طبیعت‌شناس در جایگاه منجیان قرار می‌گیرند که باید برای مقابله با رخدادهای طبیعی از قبیل سیل، زلزله‌، آتشفشان و… چاره‌‌ای بیندیشند. در آخرالزمان فناورانه به طور معمول تکنیسین‌ها نقش منجی را بر عهده دارند. در فیلم‌‌های آخرالزمانی علمی-تخیلی نیز نجات بشر به دست ابر‌قهرمان‌ها[۱۵] یا متخصصین علوم غریبه صورت می‌پذیرد. در اسطوره‌های آخرالزمانی الگوی متکثری از منجی وجود دارد که باز هم تلفیقی از علوم غریبه و به اصطلاح سحر و جادو بشر را نجات می‌دهد. در اغلب آثار آخرالزمان دینی هم راهبان دینی نظیر کشیش‌ها و در تعداد کم‌شماری از آن‌ها شخصیت‌های اصلی و درجه یک ادیان نظیر پیامبران، در نقش منجی، شرایط آخرالزمان را مدیریت می‌کنند.

آخرالزمان، فصل پایانی عالم

مفهوم اِنْد آو دِیْز[۱۶] در اغلب فیلم‌های آخرالزمانی به معنای پایان دنیا نیست. این فیلم‌ها به قریب‌الوقوع‌بودنِ یک فاجعه اشاره دارند و برای فاز مابَعد آخرالزمان فضای دیگری را ترسیم می‌کنند؛ مانند بازگشت به بدویت قرون‌وسطایی یا زندگی جنگلی. در تعداد اندکی از فیلم‌های آخرالزمانی نظیر دکتر استرنجلاو اثر کوبریک نیز دنیا به پایان می‌رسد. در سینمای‌ آخرالزمان دینی استعلاء در تعریف دینی آن مطرح است نه ارتجاع به گذشته. از طرفی بهترین، قانع‌کننده‌ترین و امیدبخش‌ترین تعریف از آخرالزمان در نگاه شیعی وجود دارد. در دین مبین اسلام و آیین منوّر تشیّع مقصود از آخرالزمان، پایان جهان نیست؛ بلکه مقصود فصل پایانی و نتیجه‌گیری عالم ا‌ست که می‌تواند چندین سده یا هزاران سال به طول انجامد. در این فصل پایانی ظرفیت‌های اصلی عالم محقق می‌شود و مصداق بارز «جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ»[۱۷] است. منظور از جنّت ذکر‌شده در این آیه جنّت اخروی نیست زیرا در آخرت آسمان و زمین برچیده خواهد شد.[۱۸] در واقع جنّت همین دنیا است که در آخرالزمان ولی اللّه الاعظم(عجّل‌اللّه‌فرجه‌الشریف) آن را به حد بهشت ارتقاء خواهند داد. با این تفاسیر در آخرالزمان دینی بر مبنای آموزه‌های اسلامی نگاهی کاملاً امیدآفرین به آخرالزمان وجود دارد و سخن از یک فاجعه در میان نیست. این در حالی است که پیروان دیگر ادیان نگاهی مأیوسانه همراه با خطر و تهدید به آخرالزمان دارند. این مدل‌های دینی آخرالزمان با آمدن دجّال، آنتی‌کرایست[۱۹] و وقوع جنگ آرمگدون تصویری مملؤ از وحشت، هراس و خون‌ریزی نمایش می‌دهند که در برخی از آن‌ها همانند فیلم امگاکد[۲۰] به جامعۀ‌ شبه‌وسترنِ دو تا سه قرن پیش می‌رسد.‌ اما جهان آینده در مدل شیعی بسیار عظیم است.

جایگاه سینمای ایران در مقولۀ‌ آخرالزمان

نگاه مترقّی و امیدآفرین اسلام به آخرالزمان در سینما مفقود است و جا دارد که به جهان معرفی شود. در وضعیت کنونیِ جهان اسلام، بیشترین وظیفه برای معرفی آخرالزمان حقیقی بر دوش سینماگران ایرانی است که متأسفانه تاکنون کمترین نقش را در این باب پذیرفته‌اند. در سینمای کنونی ایران سوژه‌های روزمره با ته لهجۀ بسیار غلیظ از بدبینی و سیاه‌نمایی رواج دارد. در این سینما ترجیح بر آن است تا از آینده با منظر دینی سخن گفته نشود. شاید بتوان گفت تنها فیلمی که تاکنون جرئت پرداختن به بحث آخرالزمان از منظر دینی را داشته ملک سلیمان است. خداوند در دورۀ‌ سلیمان نبی(علیه‌السّلام) الگوی کوچکی از آخرالزمان را به عنوان نشانه‌ای از آینده قرار داد تا شرایط آخرالزمان باور‌پذیر شود. باور به آنکه روزی همۀ‌ قوای طبیعت، امکانات و ظرفیت‌های عالم در خدمت ولی‌اللّه الاعظم(عجّل‌اللّه‌فرجه‌الشریف) خواهد بود.

با انقلاب اسلامی ایران و آغاز باب اول از فصل مبارک آخرالزمان، سلوک آخرالزمانی در ایران آغاز شده است. از طرفی شرایط آخرالزمانی، هم در لایه‌های سیاسی و هم در تعریف دینی آن، در حال وقوع است؛ در لایه‌های سیاسی تحت عنوان خاورمیانۀ جدید و هژمونی نظامی آمریکا در منطقه و در لایۀ دینی ذیل رویدادهایی همچون حرکت بزرگ اربعین در حال تعریف‌شدن است. در حال حاضر سلوک آخرالزمانی با جریان اربعین ‌بسیار جدی‌تر پیش می‌رود. نکتۀ عجیب این است که با اینکه اربعین به عنوان بزرگ‌ترین تجمع بشری در همسایگی ایران در حال وقوع است و بسیاری از ایرانیان در آن حضور پیدا می‌کنند، سینما و سینماگران ما در آن شریک نیستند و آن را مَحرم نمی‌داند. سینماگران ایران هنوز در حال ساخت فیلم‌های مینی‌مالیستی، آپارتمانی، کافی‌شاپی و بعضاً جشنواره‌پسند هستند.

سلوک شکل‌گرفتۀ مردم بر اساس فرهنگ اربعینی و در پاسخ فطری و ایثارگرانۀ آن‌ها به مصائب و فجایع نیز به‌وضوح نمایان است. در ابتدا نمونه‌های ایثار کوچک بود؛ همانند فاجعۀ‌ بسیار دردناک آتش‌سوزی و تخریب ساختمان پلاسکو که شخصی ایثارگر برجی را برای مدتی وقف کرد تا کسبۀ مال‌باخته در آنجا به کاسبی خود ادامه دهند و مردم با تقدیم گل به آتشنشان‌ها از آن‌ها تقدیر و تجلیل کردند. در واقع نتیجۀ مصیبت فروریختنِ ساختمان پلاسکو، رحمت و رأفت بود. این در حالی است که مدل غربی آن نظیر فیلم آسمان‌خراش جهنمی[۲۱] خواهد شد. در زلزلۀ‌ غرب کشور در سال ۱۳۹۶ نیز، روح رأفت و همکاری ایجاد شد. از طرفی اگر پدیدۀ طبیعیِ سیلِ ابتدای سال ۱۳۹۸، در کشورهای دیگر به وقوع می‌پیوست نگاه‌ها به تعریف یا تصویر آخرالزمان طبیعی بسیار نزدیک بود اما ملّت ایران به شیوۀ دینی به آن پاسخ داد و با فرهنگ اربعینی به یاری سیل‌زده‌ها شتافت. روزبه‌روز هم پدیده‌هایی که سلوک آخرالزمانی از نوع حرکت اربعینی در آن‌ها ملموس و محسوس است، نمود بیشتری پیدا می‌کنند.

به نظر می‌رسد که در مسأله آخرالزمان، پدیده‌های پیرامونی و شرایط اجتماعی بر سینما و سینماگران سبقت گرفته است. مردم در این زمینه، به‌خصوص از منظر امیدآفرین و دینی آن، از سینماگران جلوتر و با این نوع پدیده‌ها آشناتر هستند. در واقع فرهنگ آخرالزمانی زودتر از آنکه سینماگران در آن نقشی داشته باشند به جامعه ورود پیدا کرده است و مردم بسیار جلوتر از جریان شبه‌روشن‌فکری به این سلوک گرایش یافتند. با این اوصاف بدنۀ سینما از جریان سلوک آخرالزمانی عقب است و حتی چشم بینای آن ‌را هم ندارد.

چشم دل باز کن که جان بینی                    آنچه نادیدنی ا‌ست آن ببینی

با این تفاسیر امروز بحث سینمای آخرالزمانی یک تفنّن به شمار نمی‌آید بلکه ضرورتی است که برای تحقق آن باید مباحث کاربردی و عملیاتی استخراج شود.

سینما ابزاری برای مفاهمه نه مذاکره

علی‌رغم فقدان وحدت قرائت در برخی از موضوعات دینی در میان مذاهب اسلامی، به طور قطع ورود به سینمای دینی امری واجب ا‌ست؛ چراکه تا موضوعی مفاهمه نشود، به رسمیت شناخته نخواهد شد. سینما دلیل و حجت خود است و صرف نمایش موضوعی روی پردۀ سینما، زمینۀ پذیرش آن را فراهم می‌کند. سینما فضایی برای بحث علمی نیست، بلکه در آن فضای باورپذیری فراهم است. مخاطبان سینما به هدف آنکه در شرایط هیپنوتیزم چیزی به آن‌ها افزوده شود، به سینما می‌روند. هیپنوتیزم گاهی همانند سِحر سامری جنبۀ منفی و گاهی مانند یک جراحی صحیحِ اعتقادی جنبۀ‌ مثبت پیدا می‌کند. این حق همیشه برای صاحبان اندیشه و اندیشه‌ورزان دینی وجود دارد که پس از تولیدات سینمایی درباره مبانی آن سخن بگویند. سینما هنوز به عنوان عامل وحدت‌بخش میان امّت اسلام مطرح نمی‌شود اما شهامت شیعیان در طرح باور خودشان بر پردۀ سینما مقدمۀ‌ بسیاری از دوستی‌ها با دیگر مذاهب اسلامی خواهد شد. روزی که علامۀ‌ بزرگوار امینی مجموعه کتاب‌های الغدیر را به نگارش درآورد، بسیاری بر این عقیده بودند که کار تفرقه‌انگیزی است. در این میان عده‌ای نیز برای این اثر شأنی وحدت‌بخش قائل بودند و اتفاقاً پس از نشر الغدیر چنین وحدتی ایجاد شد. وقتی باوری صحیح به نحو شایسته‌ای بر پردۀ سینما نمایش داده و به‌درستی از آن دفاع شود، نقطۀ آغاز یک مفاهمه‌ خواهد بود نه مباحثه. البته اگر اشخاصی هم درباره آن‌ها به گفتگو بنشینند، بحث بابرکتی خواهد بود. ضمن اینکه‌ هیچ‌کس بر این عقیده نیست که مخاطبان یک فیلم باید آن را در همان لحظۀ مشاهده قبول داشته باشند. مهم این است که آن فیلم در قالب آموزش پنهان[۲۲] اثر خود را خواهد گذاشت. این امر درباره فیلم‌های هالیوودی مشهود است به طوری که علی‌رغم نقد این فیلم‌ها به طور ناخواسته در لایه‌های پنهانی تأثیر خود را می‌گذارند.

مطالعه بخش دوم این متن >>>

 

[۱] این دسته‌بندی را دکتر مجید شاه‌حسینی ارائه کرده‌اند.

[۲] Natural

[۳] Technologic

[۴] Science Fiction

[۵] Mythologic

[۶] Religious

[۷] biblical film

[۸] Spiritual

[۹] Frankenstein

[۱۰] Terminator

[۱۱] Dr. Strangelove (1964)

[۱۲] Independence Day

[۱۳] The Mummy

[۱۴] The Book of Revelation

[۱۵] Hero

[۱۶] End of Days

[۱۷] سورۀ مبارکۀ آل‌عمران، آیۀ شریفۀ ۱۳۳

[۱۸] یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ. (سورۀ مبارکۀ انبیاء، آیۀ ۱۰۴)

[۱۹] Antichrist

[۲۰] The Omega Code

[۲۱] The Towering Inferno

[۲۲] Hidden Education