بسم الله الرحمن الرحیم

گفتاری از آیت‌الله جوادی آملی

آنچه می‌تواند هنر ولایی را برای ما معنادار کند بررسی معنای هنر از یکسو، ولایت از سوی دیگر و ترکیب معقول و مقبول این دو واژه پر برکت است. هنر وقتی می‌تواند معقول و مقبول باشد که ریشه عقلانی داشته باشد، در کارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد و خروجی آن هم یک جمال محسوس باشد. اگر ریشه عقلانی نداشته باشد یک هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول. اگر ریشه عقلانی داشته باشد و در کارگاه خیال مهندسی روی آن اعمال نشده باشد، یک مطلب علمی است که در کتاب‌ها هست ولی توان آثار هنری را ندارد و اگر در کارگاه خیال خوب مهندسی شد لکن در اثر ضعف رابطه حس و خیال خروجی آن جمال محسوس نبود، بازده خوبی هم نخواهد داشت.

بنابراین هنر باید این اضلاع سه‌گانه را داشته باشد: ریشه عقلانی داشته باشد، در کارگاه خیال به‌طور دقیق مهندسی شده باشد و خروجی آن هم جمال محسوس باشد؛ یعنی به‌وسیله هنرمندانی که هم عقلانیت را خوب درک کرده و هم در کارگاه خیال خوب مهندسی کرده و هم سبک رفتار و گفتار و نوشتار آن‌ها دلپذیر است. هنر با بازی فرق می‌کند؛ با لهو و لعب فرق می‌کند؛ هنرمند هرگز بازیگر نیست، آنکه بازیگر است   نمی‌تواند هنرمند باشد.

بخش دیگر مسئله ولایی است. خدا اول ولی جهان و انسان است کسی که الله «هُوَ الْوَلِی الْحَمیدُ[۱]». آنکه والی ماست ولی ماست، سرپرست جهان امکان است، کسی است که جهان‌آفرین است. جهان‌آفرین ما را به سه اصل عمیق دعوت کرده است که اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی کردیم و در کارگاه هنر حضور عالمانه پیدا کردیم، هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن اصول سه‌گانه عبارت است از جهان‌دانی، جهان‌داری و جهان‌آرایی.

آنکه جهان را نمی‌شناسد از آغاز و انجام جهان بی‌خبر است. این علمش ابتر است، هم منقطع الاول است هم منقطع الاخر؛ نه مبدا پیدایش جهان را می‌داند و نه بعد از مرگ خبری دارد. او خیال می‌کند انسان که می‌میرد، می‌پوسد و بعد از مرگ خبری نیست. چنین فردی بازیگر است نه هنرمند. جهان دانستن جهان‌دانی، عنصر اول است.

جهان‌داری عنصر دوم است که به مدیریت برمی‌گردد، به تدبیر برمی‌گردد، به هنر سیاست و جامعه‌شناسی برمی‌گردد که انسان بتواند آثار صنع الهی را به‌خوبی حفظ کند. دانستن جهان یک عنصر است. داشتن امکانات جهانی عنصر دوم است ولی بخش اساسی را هنر به عهده دارد و آن جهان‌آرایی است، این آرایش جهان برای این است که انسان از دو منظر نیازمند است؛ یکی نیازمند به مسائل اندیشه است و یکی نیازمند مسائل انگیزه.

اندیشه انسان را آن جهان‌دانی و جهان‌داری اداره می‌کند اما انگیزه انسان را جهان‌آرایی اداره می‌کند. هنر، این بخش را به عهده دارد که می‌تواند جهان را خوب بیاراید؛ صحنه را خوب بیاراید. آن مطالب معقول را به‌خوبی ارائه دهد، بعد از آرایش و پیرایش قابل‌پذیرش کند. هنرمند این مثلث پربرکت را در خود هضم می‌کند. یک جهان دان خوبی است، یک جهان دار خوبی است، یک جهان‌آرای خوبی است که فقدان هرکدام از این سه عنصر محوری باعث می‌شود انسان هنر ولایی را از دست بدهد، گاهی اصل هنر را از دست می‌دهد، گاهی ولایی بودن هنر را از دست می‌دهد.

خدای سبحان خود را به‌عنوان ولی معرفی کرد: «و الله هُوَ الْوَلِی[۲]». این اسم پربرکت که از اسماء حسنای خداوند سبحان است، آن را به خلفا و انبیا و اولیای خود ادا کرد. فرمود این‌ها اولیای شمایند: «إِنَّمَا وَلِیکمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱلَّذِینَ یقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰهَ وَیؤْتُونَ ٱلزَّکوٰهَ وَهُمْ رَٰکعُونَ[۳]». و در بخش وسیع‌تر فرمود: «وَٱلْمُؤْمِنُونَ وَٱلْمُؤْمِنَٰتُ بَعْضُهُمْ[۴]». این ولایت متقابل هنر متقابل را دارد. ولایت یکسویه، هنر یکسویه دارد. هنر ولایی اگر درباره والیان نسبت به امت باشد، تدبیر خوب، سیاست خوب، مدیریت خوب، رحمت و رفعت خوب دارد.

و اگر این هنر ولایی در بین توده مسلمان‌ها و امت اسلامی باشد یک هنر ولایی متقابل است که بعضهم اولیاء بعض؛ بنابراین اگر سخن از تدبیر دینی باشد هنر ولایی خواهد بود. هنر این قدرت را دارد که ابعاد قضیه را از سه منظر به بیننده یا شنونده منتقل کند. اگر شما مسئله هندسه فضایی را خوب بررسی می‌کردید می‌دیدید پی‌بردن به مسائل هندسه فضایی خیلی آسان‌تر از گذشته است. در گذشته راهی برای تجسیم و تصویر سه بعد نبود، فقط مسطحات را ارائه می‌کردند. وقتی استاد هندسه فضایی تدریس می‌کرد از کره سخن می‌گفت، مستمع دایره تحویل می‌گرفت. اگر از مکعب سخن می‌گفت او مربع تحویل می‌گرفت. آنچه در کاغذ می‌دید طول و عرض بود، دیگر عمق و ارتفاع در منظر او نبود اما با تجسیم هنرمندانه هنرمندان، هندسه فضایی وضع خاصی پیدا کرده است.

مسائل هنری دیگر هم همین‌طور است. مطلب بعدی آن است که افرادی نظیر شهید آوینی رضوان ا… تعالی علیه و دیگر شهدایی که شربت شهادت نوشیده‌اند، سعی کرده‌اند آثار قرآن و عترت را در صورت و کسوت و جامه هنر به جامعه منتقل کنند. این‌ها گوشه‌ای از آثار هنر ولایی است. اگر ولایت به این معناست که ذات اقدس اله مدبر و مدیر است و اگر به این معناست که انبیا و اولیای الهی تدبیر جامعه را به عهده دارد و اگر به این معناست که امت اسلامی ولایت متقابل را دارد، این گسترش هنر دینی را به همراه خواهد داشت. مردم هنرمند با جهان آرایی دارند زندگی می‌کنند. یک انسان هنرمند رفتار و گفتار و نوشتارش هم دلپذیر است. به عنوان نمونه شما می‌بینید عباس عموی پیامبر (ص) سنش از حضرت رسول بیشتر است، وقتی از او سوال می‌کنند: «انت اکبر عن رسول‌الله (ص)؟/ تو بزرگتری یا پیغمبر؟». او نمی‌گوید من بزرگترم، می‌گوید: «هو اکبر و انا اسن/ او بزرگتر است ولی سن من بیشتر است». این ادب در گفتار باعث لذت شنونده خواهد بود. در رفتار هم به شرح ایضا در نوشتار هم به شرح ایضا اگر جامعه ما از برکات هنر ولایی طرفی بسته باشد نوشته‌های آن‌ها، گفته‌های آن‌ها، رفتار آن‌ها، در رسانه‌ها و غیر آن، چشمگیر خواهد بود.

بنابراین هنر ولایی می‌تواند یک روحی در کالبد جامعه ایجاد کند که افراد جامعه هنرمندانه زندگی کنند. اگرچه هنر حقیقی را باید در مسائل توحید و وحی و نبوت و سایر علوم وحیانی جستجو کرد و به تعبیر برخی از بزرگان ادب عرفانی: خود هنردان دیدن آتش عیان نی گپ دل علی النار الدخان. کلام مولوی این است. هنر در این است که انسان برابر خطبه نورانی علی بن ابی‌طالب (ع) حرکت کند. حضرت وقتی پرهیزکاران کامل را معرفی می‌کند، می‌فرماید آن‌ها گویا بهشت را می‌بینند، گویا جهنم را می‌بینند، گویا خود در بهشت متنعمند، گویا خود در جهنم متاثرند. اگر این بزرگوار می‌گوید: خود هنردان دیدن آتش عیان یعنی هنرمند واقعی کسی است که شهود عرفانی دارد. تنها برهان اقامه نمی‌کند که بهشت حق است، جهنم حق است وگرنه آن گپ زدن است عیان نی گپ دلا علی النار الدخان، حقیقتا بهشت را می‌بیند و حقیقتا جهنم را مشاهده می‌کند. آن هنر والا مقدور همگان نیست و از محور بحث هم بیرون است اما این هنر میانی می‌تواند جامعه را در سایه لطف اولیای الهی منسجم بکند.

 از بیانات نورانی امام رضا (ع) نیز همین است که فرمودند: «شما به دیدار یکدیگر بروید، شما پیروان مکتب ولایت به قرآن و عترت وقتی کنار هم جمع شدید برکات نورانی ما، احادیث ما، اقوال ما، سیره و سنت و سریرت ما در محافل خصوصی شما مطرح خواهد بود».

خاصیت احادیث اهل بیت این است که در مردم عاطفه ایجاد می‌کند. این عاطفه یعنی پیوند گرایش با اندیشه، انگیزه و اندیشه کار هنرمندانه هنرمندان ولایی است. فرمود به اینکه احادیث ما عاطفه ایجاد می‌کند، اینکه شما می‌بینید می‌گوید سنگ روی سنگ بند نمی‌شود از همین قبیل است این برج‌های بلندی که می‌سازند، آهن روی آهن یا سنگ روی سنگ اگر بخواهد بند شود به برکت آن ملات نرم است. این ملات نرم است که سنگ‌ها را روی هم جمع می‌کند، عاطفه و انگیزه و محبت متقابل به منزله یک ملات نرمی است که افراد جامعه را کنار هم جمع می‌کند و این‌ها را به صورت یک برج در می‌آورد.

غرض آن است که ولای متقابل به منزله همان ملات نرم است. ولای یک جانبه به منزله همان بنای استوار و مستحکم آمیخته با این ملات نرم است که هم جامعه به مقصد خود می‌رسد و هم فرهیختگان جامعه در اثر اضلاع سه‌گانه این مثلث خدمات هنرمندانه‌ای را به جامعه عرضه می‌کنند که امیدواریم این توفیق نصیب همه شما بشود و همه هنرمندانی که در این راه شربت شهادت نوشیده‌اند؛ نظیر شهید آوینی رضوان الله تعالی علیه و سایر شهدا مشمول عنایت خاص ولی عصر اروحنا فداه بشوند.

منبع: آوینی فیلم

ویرایش و بازنشر: هنر ولایی


[۱] سوره شورا، آیه ۲۸

[۲] سوره شورا، آیه ۹

[۳] سوره المائده، آیه ۵۵

[۴] سوره التوبه، آیه ۷۱