بسم الله الرحمن الرحیم
شوری ۵۱
وَمَا کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یکلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیاً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یرْسِلَ رَسُولاً فَیوحِیَ بِإذْنِهِ مَا یشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِیٌ حَکیمٌ
و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی میفرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند؛ چرا که او بلند مقام و حکیم است!
————–
یک پیام از آیه:
اگر حرفزدن مستقیم با خدا برای بشر محال است ولی غیر مستقیماش که محال نیست! گاهی با وحی همکلام بشر میشود و به او چیزی را الهام میکند… گاهی به واسطۀ حجابی مینشیند به سخن گفتن با او… و گاهی فرستادهای را واسطۀ پیامش میکند؛ پیامبر، مَلَک یا هر فرستادهای را… جادۀ حرفزدن انسان با خدا و خدا با انسان بنبست نیست، راه گشودهای است… کافی است پیدایش کنید. گاهی برگهای سبز یک درخت، گاهی شعلههای لرزان پارهای آتش، گاهی دشتی پر از شقایق، گاهی یک اتفاق سادۀ روزمره، گاهی زبان و بیان مؤمنی دیگر، گاهی ولادت نوزادی، گاهی جرعهای آب گوارا، گاهی رعد و برقی عظیم، گاهی تصادفی سهمگین، گاهی رگبارِ تند بهار، گاهی آواز گنجشکهای اول صبح و گاهی لبخند یک کودک، کلماتی را مِن جانب الله به انسان میرساند… حرفهای خدا را میزند… سخن میگوید و «اِنّی أنا الله» خدا را میفهماند؛ متذکر حضور و ارادهاش میشود و میگوید چه باید کرد. گاهی هم قرآن و آیاتش واسطۀ تکلم خدا میشود… میگوید به وقتش آنچه را باید… البته اگر کسی بخواهد! کسی که نخواهد مورد خطاب خدا باشد نه از دشت و دمن چیزی میشنود و نه حتی از قرآن! اما، راه بسته نیست… مهم پالایش خویش است از زوائد ناسوتی و تنظیم گیرندههاست بر مدار ملکوتی… گوش را خالی کنیم از آنچه نباید، چشم را ببندیم بر آنچه نباید و دل را برهانیم از آنچه نباید… آنگاه است که بستر شنیدن فراهم میشود… اگر بستر آماده نباشد، شاید کلام غیر بشنویم و از سوی خدا بپنداریم! نه… اگر بستر آماده نبود، ممکن است جناب ابلیس با تو سخن گفته باشد!! مراقب باش… پیش از شنیدن، حال و هوایت را بررسی کن؛ اگر در فضایِ آلودگیِ به ناسوتی، شاید آنچه شنیدی از جانب ملکوت نباشد! خیلی باید صاف شد… خیلی باید درست شد تا بشود پای کلام حضرت رب نشست… و چه دلچسب است شنیدن کلام حق… و چه دلچسب است…