بسم الله الرحمن الرحیم
م
آل عمران ۳۱: قُلْ إِنْ کنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکمُ اللَّهُ وَیغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ
ل
بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.»
ک
ا
یک پیام از آیه:
محبت ماجرای پیچیدهای دارد. همین که حس کنیم کسی را دوست داریم، محبت میانمان اثبات نمیشود. محبت تبعیت میخواهد. عشق تبعیت محض از معشوق میخواهد. اصلا محبت بدون تبعیت چیزی نیست! یک دروغ بزرگ است! اگر کسی گرفتار کسی شد، عاشق کسی شد، مُحب کسی شد، قهراً غلام حلقهبهگوشش میشود، اسیر و ابیرش میشود، مینشیند به انتظار اشاراتش؛ تا محض خاطرش با سر برایش بدود.
اما در وادی محبت، گاهی محبوب تبعیت از خودش را بند تبعیتِ از دیگری میکند و اینجاست که ماجرای عشق سختتر میشود… تبعیتِ از خود محبوب را عشق است، اما تبعیت از دیگری را…؟ آنقدر پیچیده است که گاهی برخی قید اصلِ عشقِ به محبوب را هم میزنند! مثل آن عربی که از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) پرسید، علی(علیهالسلام) را از جانب خود جانشین کردی یا از جانب خدا؟ و وقتی پاسخِ پیامبر را شنید، محبت پیامبر را هم کنار گذاشت و مرگ خود را از خدا خواست! بماند که خداوند هم با سنگی خواستهاش را اجابت کرد…
از سوی دیگر هر عاشقی، کشتۀ این است که معشوق هم دوستش داشته باشد… کدام عاشقی است که نخواهد محبت و عنایت معشوق را؟ این ماجرای محبت زمانی پیچیده میشود که محبوب بگوید از دیگری تبعیت کن تا من هم تو را دوست بدارم، تا محبوبم باشی، تا بخواهمت و بخوانمت… خداوند هم کار عشق را سخت کرد و عشق و محبت به بندهاش را بندِ تبعیتِ از رسولش کرد… هر کس خدا را دوست دارد پیامبر را تبعیت کند، تا دوستش داشته باشم… تا ببینمش… تا عنایتش کنم… غفران برایش بریزم… به آغوش رحمتم بکشانمش… قصه، قصۀ پیچیدهای است… ای محبوب، انظر الینا نظرةَ الرَّحیمه…