بسم الله الرحمن الرحیم
م
النحل ۷۳: وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لایَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الأَرْضِ شَیْئاً وَ لایَسْتَطِیعُونَ
ل
آنها غیر از خدا، موجوداتى را مى پرستند که هیچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند؛ و توان این کار را نیز ندارند.
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
ما معمولا به دنبال کسی میرویم که گمان میکنیم برای ما آوردهای دارد. یکی را برای شغل، یکی را برای پول، یکی را برای خوراک، یکی را برای تفرج، یکی را برای زیبایی، یکی را برای خوشکلامی، یکی را برای کاریزما، یکی را برای محبت و دیگران را برای چیزهای دیگر. راستش را بخواهید گاهی خواسته و نخواسته آنقدر در برابرشان خوار و ذلیل و بیاراده و بیفکر میشویم که جز نام معبود را بر آنها گذاشتن نشاید!! یعنی آنها را معبود خودمان قرار میدهیم بیآنکه حواسمان باشد. هرچه بگویند را میپذیریم یا انجام میدهیم، بیآنکه کوچکترین اندیشه و انقلتی نسبت به آن داشته باشیم. آنها را در ارزاق زمین و آسمان مؤثر و صاحب میدانیم! با خود میگوییم: «بالاخره چیزی هم دست اینهاست!» گاهی هم میگوییم: «اول خدا و دوم و خدا و سوم شما!»
اگر در حال خودمان دقیقتر بشویم حتی در برابر خدا هم این چنین خضوع و عبودیتی نداریم اما اینها که هیچ چیزی از آسمان و زمین را مالک نیستند، چنین عزیز و عظیم پنداشتهایم. حتی گاهی سادهانگارانه آنها را دارای قدرت و توان میپنداریم که این هم از آن عبارات مشرکانۀ دوران زندگی ماست. غافلیم از اینکه ارزاق آسمان و زمین که هیچ، خود ما هم مالکی داریم و آن مالک نه ماییم و نه آن بردههای (بخوانید عبدهای) دیگر. اصلا کسی که خود مایملک دیگری است را چه به دارایی و مالکیت؟! یا اصلا کسی که حول و قوهای از خود ندارد را چه به استطاعت و توان؟! حقیقت مطلب این است که گاهی فقط وهم موحدبودن داریم. توحید را در اسم قبول داریم نه در مُسمّی. و ای کاش موحد باشیم…