بسم الله الرحمن الرحیم
رکاب آهستهآهسته ترک خورد و نگین افتاد
پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان، لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک
دمی که زینتِ دوشِ نبی، روی زمین افتاد
پس از بیمهری دریا، قسی القلب شد آتش
به جان دودمان رحمهللعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسیها نیست
که چشمش سوی خیمه، لحظههای واپسین افتاد
شکستن با غلاف تیغ را سربسته میگویم
زبانم لال النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگه دار و بیاور زخمهایت را
اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طه را… نفهمیند یاسین را
به چوب خیزران دندانهای از حرف سین افتاد
سیدحمیدرضا برقعی