بسم الله الرحمن الرحیم

یادداشتی درباره فیلم تنگه ابوقریب

 

بهرام توکلی با فیلم جدیدش بیش از هرچیز خود را به عنوان یک کارگردان حرفه‌ای اثبات می‌کند. کارگردانی که جدی‌ترین اثرش من دیه‌گو مارادونا هستم بوده، حالا بیگ پروداکنشی جنگی تولید کرده که تا امروز نمونه نداشته است.

در میان فیلم‌های سی‌و‌ششمین جشنواره فیلم فجر، بی‌شک تنگه ابوقریب دقیق‌ترین دکوپاژ و بهترین میزانسن را دارد. سکانس پلان‌های طولانی فیلم شبیه به فیلم تاوان ساخته جو رایت است و مشخصاً در برخی سکانس‌ها از نجات سرباز رایان و تپه هکسا الگوبرداری شده است. دوربین تنگه ابوقریب زنده است، همه‌جا حضور دارد و به جرأت می‌شود گفت حرکت غلط ندارد. مثل همه رزمنده‌ها می‌دود، مثل همه در تنگه عبور می‌کند، آنجا که باید خم می‌شود، آنجا که باید می‌دود و آنجا که باید رد خون شهیدان بر چهره‌اش می‌نشیند.

توکلی سراغ گردان عمار رفته و سعی کرده تا انتها آن‌ها را یک گردان ببیند و از همین‌ رو فیلمش قهرمان شاخص ندارد. سعی او بر این بوده که مجموعۀ افراد گردان را با یکدیگر مطرح کند و لذا با همه شخصیت‌های اصلی فاصله خویش را حفظ کرده است. آنچه کارگردان این اثر ساخته، قصه چندانی ندارد و البته نیازی هم به این مسئله نداشته است. قصه فیلم قرار بوده داستان جان‌فشانی مردانی باشد که برای دفاع از اعتقادات دینی و آب و خاک کشور در مقابل دشمن ایستاده‌اند.

نمایی از فیلم «تنگه ابوقریب»

اگرچه برخی دیالوگ‌ها یا سکانسی مانند موجی‌شدن حسن می‌رود که فیلم را به یک اثر ضد جنگ تبدیل کند، ولی در مقابل سکانس‌های دیگری نیز به جبران این مسئله می‌آیند.

در ابتدای فیلم قرار است حسن و مجید به‌ خاطر مادر مریض‌شان به تهران بروند اما آغاز عملیات جدید آن‌ها را مجاب می‌کند که فقط حسن به تهران بازگردد. در ادامه می‌بینیم که او نیز ماندن را به رفتن و بازگشتن ترجیح می‌دهد و اوضاع بد اقتصادی سبب نمی‌شود به حرف‌هایی ضد دفاع مقدس و سیاه‌نمایی رو بیاورد. کسی او را وادار به حضور در عملیات نکرده و او خود حضور و جنگیدن را انتخاب می‌کند.

علی نوجوان فیلم در بستری است که وضعیت او می‌توانست یک ضد جنگ تمام عیار از فیلم بسازد. مثلاً دیالوگ‌های متعددی از تحقیر او و دیگر یاران نوجوان حضرت روح‌الله ببینیم و طعنه بشنویم که چرا او و امثال او را به کشتن می‌دهیم اما نه‌تنها این قضیه رخ نمی‌دهد، بلکه به‌عکس او که در میان گردان غریبه‌ای بیش نیست، در تنگه ابوقریب به بچه‌ها از هرکسی نزدیک‌تر می‌شود. فیلم با اسلوموشنی از او که به سمت دوربین می‌آید و تفنگی بر روی دوش دارد به پایان می‌رسد و از او شخصیتی حماسی و مقاوم می‌سازد.

با این همه تنگه ابوقریب خالی از ضعف نیست و حماسه نمی‌آفریند. تولید این فیلم از سوی کارگردانش اثر شایان ستایشی است اما نمی‌تواند اثر مقبولی از سازمان فرهنگی رسانه‌ای اوج و مدیرانش باشد. وقتی هالیوود از شکست در تپه‌هکسا حماسه می‌آفریند، ساخت فیلمی که در بیان حماسۀ گردان عمار زبان الکنی دارد، حماسه و افتخار قلمداد نمی‌شود.

نمایی از فیلم «تنگه ابوقریب»

فیلم دو ضعف عمده و بسیار مهم دارد؛ اولی ناتوانی در بیان موقعیت جغرافیایی فیلم و اهمیت اقدامی است که بچه‌های گردان عمار با بذل جان و شهادت انجام داده‌اند. مخاطب متوجه نمی‌شود که در مقابل این جانبازی، چه رویداد مهمی اتفاق افتاده است و برای همین در ابتدا و انتهای فیلم این مسائل باید با کپشن توضیح داده شود.

دیگر ضعف مهم فیلم نوع شهادت شخصیت‌های اصلی است. درام فیلم آن‌قدر قوی نیست که بین شهادت و کشته‌شدن آن‌ها تفاوتی قائل شویم. اگر در پیش‌فرض ذهنی خود ارزشی برای شهادت -به آن معنا که در اعتقادات دینی مطرح است- قائل نباشیم، وجه تمایزی بین این شهادت و مرگ نمی‌بینیم. نحوه شهادت عزیز نامشخص است، خلیل، بدون اینکه مخاطب بفهمد چرا، در کنار تانک شهید می‌شود و مجید هم بعد از پایان‌یافتن حجم سنگین آتش و تیر و ترکش، هنگامی‌که می‌خواهد دوست شهیدش را از روی زمین بگرداند، کشته می‌شود.

با اذعان به نقاط ضعف و قوت فیلم، به همان اندازه که نمی‌توان تنگه ابوقریب را یک فیلم دفاع مقدسی تمام‌عیار دانست، همان‌قدر نیز نمی‌توان آن را ضد جنگ یا به تعبیر دیگری ضد دفاع مقدس دانست. فیلم توکلی یک فیلم جنگی تمام‌عیار است و از نظر تکنیکی در بالاترین حدی قرار دارد که تا امروز در سینمای ایران ساخته شده است.