بسم الله الرحمن الرحیم
غافر ۲۶-۲۸
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَلْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ
وَقَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَرَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ
وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَإِنْ یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِنْ یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ
و فرعون گفت مرا بگذارید موسى را بکشم تا پروردگارش را بخواند من مى ترسم آیین شما را تغییر دهد یا در این سرزمین فساد کند.
و موسى گفت من از هر متکبرى که به روز حساب عقیده ندارد به پروردگار خود و پروردگار شما پناه برده ام.
و مردى مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان مى داشت گفت آیا مردى را مى کشید که مى گوید پروردگار من خداست و مسلما براى شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکارى آورده و اگر دروغگو باشد دروغش به زیان اوست و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى دهد به شما خواهد رسید چرا که خدا کسى را که افراطکار دروغزن باشد هدایت نمى کند.
————–
یک پیام از آیه: پس از اینکه جناب موسی علیهالسلام در ماجرای رقابت با سحره، تمام هیبت و شوکت فرعون و فرعونیان را فروریخت، فرعون صحنه را کاملا واگذار شده دید، پس تصمیم به قتل موسی گرفت. در این بین یکی از افراد نفوذیِ جناب موسی در دربار فرعون به سخن میآید و در ظاهرِ مصلحت اندیشیِ به نفع فرعون و فرعونیان، استدلالی را مطرح میکند که نهایتاً به حفظ جان جناب موسی منتهی میشود. چند نکتۀ قابل توجه از این جریان به نظر میرسد. اول اینکه جبهۀ ایمان، شبکۀ نفوذی را شکل داده است که در دربار فرعون و در مناصب مهم و تاثیر گذار قرار گرفتهاند. در این آیات چینش صحنه اینگونه به نظر میرسد که ابتدائاً فرعون سخن میگوید، سپس موسی از خود دفاع میکند و نهایتاً مؤمن آل فرعون که به نقل قرآن ایمان خود را کتمان کرده بود افسار سخن و هدایت جلسه را به دست میگیرد. نفوذ در دستگاه تا مغز استخوان فاسد فرعون، برای بهرهبرداریِ مناسب در زمان مقتضی، بلاشک مدیریت و برنامهریزی گستردۀ قبلی نیاز دارد. نکته دوم اینکه همیشه با افشای مرام و مسلکِ الهیِ خود نباید دین الهی را یاری کرد. گاهی با کتمانِ به نیتِ نفوذ، میتوان سنگری را فتح و حفظ کرد که با هزار بیانِ فاش نخواهد شد. این میتواند یکی از استراتژیهای مهم حرکات رسانهای جبهۀ مؤمنین باشد. نکته سوم اینکه در زمان مناسبِ استفاده از نفوذی، وی باید به تناسب حال و تقریباً باب میل دشمن برایشان سخن بگوید و اگر دفاعی از جبهۀ حق صورت میدهد، باید در پوستۀ مصلحتاندیشیِ به نفع دشمن باشد. شاید مصداق این بحث را در این جمله یافت که بهترین راه تضعیف مطلبی، دفاع غلط و بد از آن است. البته باید توجه بسیار داشت که این نسخه صرفاً برای حضور نفوذیانِ مؤمن در جمع دشمنان بیایمان است و نمیتوان از گزارههای آن برای جمعیت مؤمنین استفاده کرد. این نکته نیز در مواجهۀ رسانهای باید مورد دقت تمام باشد.