بسم الله الرحمن الرحیم

تعزیه

تعزیه یا تعزیت کلمه‌ای عربی با ریشۀ عَزَیَ است که به باب تفعیل برده شده و به صورت مصدر بر وزن تَفعِلَه به صورت تعزیه درآمده است. معنای لغوی تعزیه، تسلی‌دادن، تسلیت‌گفتن و مصیبت‌دیده را صبر و شکیبایی دادن است.[۱] به عبارت دیگر تعزیه به معنای عزاداری‌کردن، برپاداشتن مجلس عزا (مخصوصاً برای حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) یا نمایش مذهبی شبیه‌خوانی است.[۲]

این نمایش ایرانی بازنمایی مصیبت و شهادت امام حسین(علیه‌السّلام) و یاران ایشان در صحرای کربلا و قالب آن برگرفته از نمایش‌های ایرانی پیش از اسلام همچون سوگ سیاوش،[۳] یادگار زریران[۴] و… است. محتوای تعزیه، چنان‌که گفته شد، داستان واقعۀ جانسوز کربلا در سال ۶۱ هجری قمری است.

اجرای نمایش تعزیه به صورت آوازی است و هر بازیگر نقش خود را در دستگاه مناسب آن نقش اجرا می‌کند. این نمایش ساختاری حماسی دارد اما نه آن‌گونه که تئاترهای اپیک[۵] غربی شکل گرفته‌اند. در تعزیه تماشاگر با واقعه‌ای روبه‌روست که از پیش چگونگی وقوع آن را می‌داند اما در نمایش اپیک تلاش بر این است که وقایع امروز به گذشته برده شود و تماشاگر در روند کار، با قصه آشنایی پیدا کند. او فقط شاهدی می‌شود در بازسازی واقعۀ گذشته و در همان حال با گریز، توجه بیننده را از گذشته به امروز متصل می‌سازد. این گریز، فارغ از مضمون، حتی در لباس و اکسسوار[۶] نیز معمول است، مانند عینک‌زدن، پوشیدن چمکه‌های لاستیکی، گرفتن چتر بالای سر و… . به این ترتیب از یکسو میان بیننده و نمایش فاصله می‌اندازد و از سوی دیگر، حال را به گذشته و گذشته را به حال مربوط می‌سازد.

تعزیه یا شبیه؟

نمایش ایرانی تعزیه همیشه دو نام داشته است: یکی تعزیه و دیگری شبیه. این دو نام هیچ ترادفی با یکدیگر ندارند. چنانچه ذکر شد، تعزیه به معنای تسلّی‌دادن، تسلیت‌گفتن و مصیبت‌دیده را صبر و شکیبایی‌دادن است، در حالی که شبیه عبارت است از چیزی را به چیز دیگر مثل و مانند و تشبیه کردن. از این تعاریف می‌توان دریافت هر شبیه‌خوانی را نمی‌توان تعزیه نامید اما هر تعزیه را می‌توان نوعی شبیه‌خوانی در نظر گرفت. در حقیقت به تعزیه و نمایش‌های دیگر می‌توان نام شبیه‌خوانی اطلاق کرد. شبیه بر دو نوع است: شبیه ماتم، شبیه مضحک.

شبیه ماتم یا همان تعزیه، مضمونی مرتبط با سوگواری سالار شهیدان و یاران باوفای ایشان دارد و نمایشی مذهبی است. شبیه مضحک نمایشی برای خنداندن تماشاگر است. شخصیت‌های شبیه مضحک عمدتاً شاهان و مردمان عادی هستند. از تفاوت‌های عمده میان تعزیه (شبیه ماتم) و شبیه مضحک این است که در شبیه ماتم یک واقعیت مذهبی تکرار می‌شود اما شبیه مضحک اجرای یک اتفاق یا اتفاقاتی در زندگی مردم معمولی است. شبیه مضحک عمدتاً پندی در پی دارد و شاید گاهی صرفاً موجبات خنده مخاطب را فراهم می‌آورد و قصد انتقال پیام خاصی را نداشته باشد. همین امر باعث شد که در طی سالیان، در مقایسه با نمایش‌های فکاهی مضحک که به مرور زمان رنگ لودگی و بی‌محتوایی به خود گرفته بودند، تعزیه جایگاه بهتری در میان مردم کسب کند و رونق بیشتری بگیرد. تعزیه به لحاظ اقناع عاطفی و روانی مخاطب غنی‌تر بود، با مفاهیم اصیل اعتقادی وی پیوندی عمیق داشت و نمایانگر واقعیت و حقیقت رخ‌داده بود. هرچند با ورود مضامین دینی به عرصه شبیه مضحک، این روند تعدیل شد.

ریشۀ تعزیه

دربارۀ پیدایش کلمه تعزیه و سیر تحولی آن، نظریات گوناگونی ابراز شده است؛ از جمله تعزیه را مترادف با واقعه‌خوانی دانسته‌اند. واقعه اشعاری بر مبنای حوادث تلخ گذشته بر اهل‌بیت پیامبر(علیهم‌السّلام) است.

راهی که تعزیه پیمود، در واقع پیروی از اصل تشبّه (تقلید) بود. در حقیقت ایرانیان زیرک، که از دیرباز و از قرن‌ها پیش از میلاد نمایش‌های آیینی را در زمرۀ فعالیت‌های اجتماعی خویش قرار داده بودند و سوگ و سرور خود را به شیوه‌ای هنرمندانه به نمایش می‌گذاشتند، با ظهور خورشید اسلام و یافتن الگوها و مصادیقی متعالی، شخصیت‌های نمایشی خود را دچار تحولی بنیادین کردند و این مرتبه آموزه‌های حقیقی و عمیق دینی را دستمایۀ نمایش‌های خود قرار دادند. انسان ایرانی با به فعلیت رساندن بیان امیرالمؤمنین(علیه‌السّلام) که فرمودند: «چه کم است کسی که خود را همانند مردمی کند و از آن زمره نشود»،[۷] تلاش کرد الگوهای آرمانی خویش را هرچه بیشتر در متن جاری زندگی خویش ببیند و راه پیروی خویش را سهل کند. همین انگیزه در کنار برخی تحفظ‌های عرفی-شرعی نمایشی از جمله عدم نمایش تصویر ائمه اطهار(علیهم‌السّلام) یا عدم استفاده از زنان در نمایش‌ها، که نوعی احترام به حریم پاک آنان و عدم انحراف از مقاصد اصلی نمایش بود، توانست نمایش تعزیه را به عنوان مؤثرترین و مفیدترین رسانه عمومی معرفی کند و در دوره‌هایی به رواج و اوج‌گیری آن منجر شود.

 

تاریخچه تعزیه

به طور کلی منشأ پیدایش تعزیه از منظر اندیشمندان حوزه نمایش را می‌توان سه مبدأ در نظر گرفت:

۱) منظر گروهی از اندیشمندان این حوزه به اصل و ریشه تعزیه تطبیقی است. آن‌ها تعزیه را فقط به دلیل داشتن پاره‌ای تشابهات ظاهری برگرفته از نمایش‌های مردم بین‌النهرین، همچون اکتیو، تموزی و گیلگمش می‌دانند؛

۲) گروهی دیگر از صاحب‌نظران مدعی شده‌اند تعزیه از ابداعات حکومت شیعی آل‌بویه[۸] یا از نوآوری‌های دوران صفویه و قاجاریه است و به طور کلی مبدأ آن را به حکومت‌های شیعی بعد از اسلام در ایران بازمی‌گردانند؛

۳) دسته‌ای دیگر از نظریه‌پردازان قالب تعزیه را برگرفته از سنت‌های نمایشی پیش از اسلام و محتوای آن را برگرفته از فرهنگ مترقی شیعه می‌دانند. در حقیقت این گروه به سرشارشدن قالب نمایشی تعزیه پس از بهره‌گیری از معارف آیینی دین مبین اسلام معتقد هستند.

اندیشمندان دسته اول، بدون آنکه توجه داشته باشند، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را، که دو مقوله فرهنگی مسلّم بین ملت‌ها خصوصاً ملل همجوار است، دستمایۀ بیان دیدگاه خود قرار داده‌اند. باید توجه داشت که تأثیر و تأثّر به معنای تقلید نیست و بسیار محتمل است که بسیاری از سنت‌ها بدون داشتن اصل یا اصولی مشترک، مشابه و همگون با یکدیگر باشند. گذشته از آن، برخی مناسک مذموم همچون شهوترانی‌های نامشروع و بی‌پایه در میان مردم بین‌النهرین رواج داشته و در نمایش‌های آنان بروز یافته است که در تاریخ ایران بی‌سابقه و بی‌معناست. اگر چنین سوابق ننگینی در تاریخ کهن ایران‌زمین وجود می‌داشت، قطعاً از نگاه عیب‌جوی مورخین و نویسندگان ضد ایرانیِ غربی -در یونان قبل از میلاد و اروپای بعد از میلاد- دور نمی‌ماند.

گروه دوم از صاحب‌نظران بدون هیچ پیش‌زمینه‌ای، با استناد و اکتفا به قول ابن‌اثیر در کتاب الکامل در ارتباط با شکل عزاداری در دوره آل‌بویه، فقط مدعی شده‌اند که این نمایش از ابداعات زمان حکومت ایشان در سرزمین دیلم بوده است.[۹] برخی نیز پا را فراتر گذاشته‌اند و تعزیه را از ابداعات دوره صفویه می‌دانند که در خلال نوحه‌خوانی‌ها و سوگواری‌هایِ گروهیِ ایام محرم و صفر، در این دوره به‌تدریج پدید آمده است.[۱۰] این نگاه به واقع سطحی‌ترین نگاه و بر اساس در دسترس‌ترین مدارک و شواهد موجود و ناشی از عدم تعمیق کافی به خصوص در زمینه فرم این نمایش است.

بر اساس نظریه گروه سوم، تعزیه (همان‌گونه که بیان شد) محتوایی ارزشمندتر از گذشته را بر قالب سابق نشاند و ترکیب بدیع و به‌مراتب دقیق‌تری نسبت به گذشته را به مخاطب عرضه کرد. به بیانی دیگر، با ورود دین مبین اسلام به ایران، دین و دنیای ایرانی تغییر کرد. ایرانیان بسیاری از عادات خویش را، که بر اساس اصول اسلامی مذموم می‌نمود، رها کردند و بر بسیاری دیگر، که دین مهر تأیید زد، صحّه گذاشتند. بسیاری از تصورات آیین و اجتماع کهن که در اعماق ناخودآگاه آن‌ها رسوب کرده بود برجای ماند، پاره‌ای از یاد رفت و پاره‌ای دیگر با اندیشه‌ها و زندگی جدید درآمیخت و تصورات و ذهنیات تازه‌ای ساخت. در موضوع نمایش‌های مورد اقبال و حاوی داستان‌های قهرمانی، داستان سیاوش در زمره ماندنی‌ها بود و ماند اما از آنجا که در باور اسلامی، شهید قهرمانی دینی است، مؤمنان نیازمند شهیدی از مقدسین دینی خود شدند. مرگ سیاوش نیز وابسته به عالم بالا بود اما او نمی‌توانست در نظر انسان مسلمان ایرانی، مبشّر نجات باشد؛ چراکه این از مواهبی است که دین به پیروانش نوید می‌دهد و در انتظار نجاتی از سوی بزرگان و مقدسان است. مسلمان ایرانی که در آب‌وهوای سنت‌های اساطیری و فرهنگی خود می‌روید، محتمل است که سیاوش را در چنین مقامی احساس کند و در پس چنین تصویر خودآگاهی از افسانه، شاید چنین دریافت ناخودآگاهی نهفته باشد اما این دریافت نمی‌تواند به خودآگاه مسلمان راه یابد زیرا رستگاری و معاد تمهیدات دیگری دارد. وقتی عالم دیگری ساخته شد، آدم دیگری باید ساخت و این آدم دیگر کسی نیست جز حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) که سیاوش الهی جایگاه خود را به او واگذاشت و تعزیه جای سوگ سیاوش را گرفت.

احسان یارشاطر از اساتید مطالعات ایران‌شناسی می‌گوید: «شبیه‌خوانی یا بازنمایی مصیبت و شهادت، مرحله جداگانه‌ای از هنر نمایشی را در ادبیات ایران تشکیل می‌دهد. درام تنها راه بیان ادبی ایران ماقبل کنونی نبود و بنابراین تصریح اینکه شکل بی‌نظیری از نمایش مذهبی منظوم، بی‌هیچ زمینۀ قبلی و ثمره‌ای، طی دوره صفوی یا بعد از آن به وجود آمده، بس مغرضانه است. محققان در مقام تطبیق با جستن خاستگاه‌های پاره‌ای از صور اسطوره‌ای تعزیه، بیشتر به بین‌النهرین، آناتولی و حتی مصر نظر داشته‌اند. با آنکه جای تردید نیست که تعزیه بعضی از اسطوره‌ها و اساطیر کهن خاور نزدیک را جذب نمود و در شکل تازه‌ای با آن همراه شد، ولی به احتمال قوی ما باید اساس سنتی که زمینه‌ساز پیدایش تعزیه گردید را در خاور ایران قبل از اسلام جست‌وجو کنیم».[۱۱]

شبیه مضحک یا تعزیه شاد!

مضحک صیغه مبالغه از ضحک و به معنای خنده و خندیدن است و در آن کیفیت مورد نظر است. به این ترتیب کیفیت مورد نظر مشخص می‌شود و آن خنداندن تماشاگر است. شبیه مضحک، یعنی شبیه خنده‌دار و نمایش فرنگی همتراز آن کمدی محسوب می‌شود.

این شیوه از شبیه را بی‌هیچ تردیدی باید تقلیدی از شبیه ماتم (تعزیه) دانست. همین تولد شبیه مضحک از دل تعزیه بود که سبب شد تا مدت‌ها برخی هر دو را با یک نام، یعنی تعزیه، بخوانند و توجهی به معنای آن نداشته باشند. بنابراین اصطلاح تعزیۀ مضحک یا تعزیۀ شاد از این رو باب می‌شود. این نوع از شبیه به احتمال زیاد از اوایل عصر قاجار، خاصه از دوران فتحعلی‌شاه قاجار، آغاز شده و در زمان ناصرالدین‌شاه به اوج خود رسیده است. در این زمان است که وجود دلقکان در دربار پادشاهان قاجار به اوج می‌رسد و نمایش خصوصی شاهان از نوع شبیه مضحک بوده است.

از نویسندگان مخالف نظریۀ فوق، که وجود نمایش‌های شاد را در کشورهایی نظیر ایران و دیگر کشورهای مسلمان غیر ممکن دانسته‌اند، می‌توان به میرزافتحعلی آخوندزاده[۱۲] از ناسیونالیست‌های جدایی‌طلب آذربایجانی و آلفونس سیلیری[۱۳] اشاره کرد. آخوندزاده معتقد بود در میان ملل اسلامی، مصیبت به واسطۀ تشبیه و تقریر، آن هم در کمال نقصان و قصور متداول بوده و نقل بهجت به دلیل تشبیهات هرگز رسم نبوده است.

آلفونس سیلیری در کتاب کمدی در ترکیه و ایران می‌نویسد: «اگر از چند نمونه که سال‌های اخیر در ترکیه و ایران به تقلید از نمایش‌نامه‌های اروپایی به وجود آمده بگذریم، ناگزیر باید بپذیریم که در تمامی شرق اسلامی، کمدی هنوز در مرحله جنینی است و هنوز فاصله‌ای عظیم، تقلیدهای ایران یا ترک را از کمدی‌های اخلاقی اروپایی جدا می‌سازد». او همچنین می‌نویسد: «در کشورهای مسلمان، مذهب اسلام مانع اساسی رواج کمدی است». البته او اضافه می‌کند: «همین مانع در ایران کمتر از ترکیه یا کشورهای عربی است، زیرا مذهب شیعه کمتر از اسلام ارتدکس دچار محدودیت است».

>>>مطالعۀ بخش دوم


[۱] فرهنگ عمید

[۲] فرهنگ معین

[۳] از کهن‌ترین اسطوره‌های ایران باستان از دورۀ نوسنگی است که قدمت آن به حدود ۳۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمی‌گردد و سنگ‌نگاره‌های آن در حوالی سمرقند-در ازبکستان امروزی- یافت شده است.

[۴] رساله حماسی- مذهبی به زبان پارتی مربوط به دوره اشکانی است. قدمت آن حدود ۵۰۰ قبل از میلاد ذکر شده و حاوی داستان‌های پهلوانی است و می‌توان گفت اولین متن کهن ایرانی است که برای اولین‌بار نام رستم در آن به کار برده شده است.

[۵] Epic

[۶] وسایل و اثاثیه صحنه یا دکور

[۷] «قَلَّ مَن تَشَبّهَ بِقَومٍ إلا أو شَکَ أن یَکُونَ مِنهُم»؛ نهج‌البلاغه، حکمت ۲۰۷٫

[۸] آل‌بویه یا بوییان یا بویگان، (۳۲۰–۴۴۷ ق / ۹۳۲–۱۰۵۵ م) از دودمان‌های دیلمی زیدی‌مذهب ایرانی پس از اسلام است که در بخش مرکزی و غربی و جنوبی ایران و عراق فرمانروایی می‌کردند و از دیلم در لاهیجان گیلان برخاسته بودند.

[۹]  مایل بکتاش، مقاله «تعزیه و فلسفه آن»، تعزیه، هنر بومی پیشرو ایران، ص ۱۴۲٫

[۱۰] «یادی از چند تعزیه‌گردان قدیم»، فصلنامه تئاتر، شماره مسلسل ۱۷ دوره جدید شماره ۱، زمستان سال ۱۳۷۷، ص ۶۸٫

[۱۱] مقاله «تعزیه و آیین‌های سوگواری در ایران قبل از اسلام»، تعزیه، هنر پیشرو بومی ایران، ص۱۲۷٫

[۱۲] میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) شبه‌روشنفکر نمایش‌نامه‌نویس ایرانی اهل آذربایجان در دوره قاجار بود.

[۱۳] ایران‌شناس فرانسوی