بسم الله الرحمن الرحیم
جلد دوم از دوره چهارجلدی تاریخ غرب باستان، به قلم شهریار زرشناس، فراز و فرود یونان کلاسیک نام دارد. محتوای کتاب، همانگونه که از نام آن مشخص است، با فرازی در دوران یونان ارتباط دارد که با تأسیس پولیس کلاسیک یونانی -که برجستهترین ظهور آن در آتن جلب نظر میکند- آغاز میشود و در نهایت با جنگ میان دو پولیس قدرتمند و برجستۀ یونان فرود مییابد.
پس از اصلاحات کلیستنس در قرن ششم ق.م مدینه یونانی دوره جدیدی از حیات خود را در قرن پنجم ق.م آغاز میکند. در این دوره تاریخی دیگر شاهد اتحاد یونان (پولیس آتن) و اسپارت -آنگونه که هومر در ایلیاد توصیف میکند- نیستیم. دورهای که در آن اتحاد این دو قوم به فرمانروایی آگاممنون و مِنلاس برای فتح تروا اتفاق افتاد، به زمانی دورتر تعلق داشت و در قرن پنجم ق.م فقط جنگ و درگیری در حوزههای مختلف، میان این دو پولیس جریان دارد. عمق این درگیری تا جایی است که وقتی مهمترین دشمن خارجی یونان، یعنی حکومت هخامنشی، به آتن حمله میکند پولیس اسپارت ترجیح میدهد بایستد و نابودی آتن را تماشا کند تا اینکه نیروهای خود را برای دفاع از آتن به طور خاص و یونان به طور عام اعزام کند. این چند سطر چکیدهای است مختصر از فصل اول کتاب فراز و فرود یونان کلاسیک، با نام سرگذشت آتن و اسپارت در سده پنجم پیش از میلاد.
رابطۀ یونان و حکومت هخامنشی بخش دیگری از فصل اول کتاب است؛ جایی که شهریار زرشناس تأثیر اقدامات هخامنشیان بر روند انحطاط یونان را بررسی میکند. حکومت هخامنشی، که پس از سال ۵۴۶ ق.م و فتح سرزمین لیدی (ترکیه امروزی) همسایه یونان شده بود، تهدیدی دائمی برای منافع یونان محسوب میشد. اولین جرقه درگیری، مربوط به شورش ایونیها در سال ۴۹۹ ق.م است که تا سال ۴۹۳ ادامه یافت. اهمیت این اتفاق از آن جهت است که در پی کمک آتن به شورشیان، داریوش پادشاه وقت هخامنشی تصمیم به تنبیه یونانیها میگیرد و حمله به یونان آغاز میشود. این جنگ که در سال ۴۹۱ آغاز میشود پایان خوشی برای داریوش ندارد و در نهایت، در پی اعتبار و نفوذی که این پیروزی برای یونانیها کسب میکند، پولیس آتن و به زعم مورخان مدرنیست عصر طلایی یونان سر برمیآورد.
ده سال پس از جنگ ماراتن، این بار نوبت خشایارشا میرسد که جنگآوری خود را ثابت کند اما این بار هم شکست در خلیج سالامیس جای پیروزی را میگیرد. در بازگشت از یونان خشایارشا سرداری به نام مردونیه را در خاک یونان باقی میگذارد تا به جنگ با یونانیها ادامه دهد که شکست برای بار سوم و این بار در دشت پلاته گریبان هخامنشیان را میگیرد. در ادامه اتحادیه دلوس، که از آن به عنوان عاملی در جهت افزایش استبداد روزافزون آتن یاد میشود، پس از پیروزی آتن در سه نبرد با ایرانیان در سال ۴۷۷ ق.م تأسیس میشود و همزمان مبارزات سیاسی-مدنی در پولیسهای مختلف یونانی بهویژه آتن شدت و گسترش مییابد. در این برهه از قرن پنجم ق.م تدریجاً مدل دموکراسی کلاسیک در مدینههای مختلف یونانی غلبه و بسط مییابد.
دموکراسی، استبداد و استعمار واژگان آشنایی برای بشرِ زیسته در سپهر غرب مدرن هستند اما سخنگفتن از دموکراسی و همزمان مستبد و طرفدار رژیم بردهداریبودن، برای اولین بار، در عالم غرب و در یونان باستان نمایان میشود. مبارزات اصلی سیاسی در این دوره میان دو گروه ارضی به رهبری آریستید و گروه دریایی به رهبری تمیستوکل جریان دارد. شخصیت مهم دیگر در این برهه تاریخی سیمون فرمانده کل ارتش اتحادیه دلوسی است که تحت تأثیر آرای آریستید قرار دارد، طرفدار تقویت عنصر آلیگارشیک در دموکراسی آتن است و با رفتار سخاوتمندانه خود، در قبال فرودستان در آتن، محبوبیت زیادی کسب کرده است. این بخش از فصل اول حاوی نکته ارزشمندی است. شهریار زرشناس مینویسد:
سرانجام در بازی قدرت میان این دو گروه تمیستوکلس به اتهام رشوهخواری در سال ۴۷۲ ق.م تبعید و به لحاظ سیاسی کنار گذاشته میشود. از این تاریخ به مدت ۱۰ سال سیمون قدرت را در آتن به دست میگیرد و پیروزی در جنگ ائورومدن، در سال ۴۶۹ ق.م در سواحل جنوبی آسیای صغیر بر ارتش هخامنشیان، محبوبیت او را دو چندان میکند. در دوران فرمانروایی سیمون، اسپارت وضعیت سیاسی اقتصادی چندان مناسبی ندارد و زمین لرزه سال ۴۶۴ ق.م و سپس شورش دهقانان وضعیت را بحرانیتر میکند تا جایی که اسپارت برای دفاع از خود در مقابل شورشیان از دیگر پولیسهای یونان و به خصوص آتن درخواست کمک میکند.
«دیگر به آنها نیازی نیست» این پیامی است که حکومت اسپارت به پیاده نظام سیمون میدهد آن هم بعد از اینکه سیمون برای کمک به اسپارت با هیات حاکمه آتن درافتاده بود. این پیام از سوی طرفداران افیالتس توهینی زشت به آتن تلقی شد و در نهایت سرنوشت سیمون هم به تبعید در سال ۴۶۱ ق.م ختم شد.
افیالتس، که بعد از تبعید سیمون به قدرت میرسد، مشاور و دستیاری به نام پریکلس دارد که با ترور افیالتس در سال ۴۶۱ ق.م به قدرت میرسد. از این زمان به بعد دوران حکومت پریکلس به مدت سه دهه آغاز میشود؛ فردی که شکوفایی و انحطاط یونان را سرعت میبخشد. زرشناس در این قسمت از کتاب شخصیت پریکلس را اینگونه معرفی میکند:
در دوران پریکلس و بعد از خارجشدن اسپارت از وضعیت بحرانی خود، تنشهای بسیاری بین این دو پولیس به وجود میآید که در سالهای بعد وقوع جنگی عظیم را در پی دارد.
نویسنده در بخش تجدید بنای آتن در دوران پریکلس خودرای، از فصل اول کتاب، مؤلفههای اصلی دوران حکومت پریکلس را برمیشمارد؛ هنر و معماریِ این دوره از این موارد است. دوران حکومت پریکلس از منظری دیگر دوران بازسازی آتن، ساختن مجسمههای عظیم و کاخهای باشکوه و مرمت آکروپولیس است. حقیقت این است که پریکلس و آتن میخواستند از طریق مجموعه گستردهای از آفرینشهای هنری، روح متافیزیکیِ کاسموسانتریک یونانی را در همۀ نقاط آتن عینیت ببخشند و برای آیندگان ماندگار سازند.
اگرچه آرخیداموس فرمانروای اسپارت برای ورود به جنگ عجلهای نداشت و خویشتنداری را در مقابل رفتار آتن و حملات پریکلس به مناطق تحت حاکمیت اسپارت انتخاب کرده بود اما سرانجام نشانههای انحطاط بروز کرد و جنگ پلوپونز از راه رسید. سیاستهای استعماری آتن، تقابل شدید آتن و پریکلس با اسپارت و اتحاد پلوپونزی یونان را وارد جنگی کرد که با توجه به رویکرد نظامی آتن، یعنی جنگ فرسایشی، ربع قرن به طول انجامید و خسارات زیادی را بر یونان تحمیل کرد. بعد از جنگ یونانی خسته، ضعیف و شکست خورده باقی مانده بود که در برابر هجوم مقدونیه و سپس روم دیگر توانی برای دفاع نداشت. نویسنده بخش زیادی از کتاب را به توضیح و تشریح جزئیات جنگ و تأثیرات این جنگ بر یونان اختصاص می دهد و در ادامه، در فصل سوم با نام یونان در پایان راه سرانجامِ عصر به اصطلاح طلاییِ یونان را سرآغازی برای شروع دوران هلنیسم و یونانیمابی عنوان میکند. دورهای از تاریخ غرب باستان که در جلد سوم این مجموعه بدان پرداخته شده است.