بسم الله الرحمن الرحیم

م

یس ۲۲:اتَّبِعُوا مَنْ لَا یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُمْ مُهْتَدُونَ / وَمَا لِیَ لَا أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ

ل

[گفت] از کسانى که پاداشى از شما نمى‌خواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند پیروى کنید / آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مى‌یابید.

ک


ا

یک پیام از آیه:

اگر کسی چیزی گفت و اجری در قبال آن نخواست، خیلی مورد خاصی است… یعنی اگر در قبال توصیه، مشورت و راهنمایی‌ای که به ما کرد، مال و نام و جاه و جان نخواست، نباید همینطور رهایش کرد… نمی‌شود همین‌طور بی‌دلیل او و حرفش را نادیده گرفت. مورد، مورد خطیری است. ممکن است این بی‌توجهی یا شاید دشمنی ما، به نابودی ناگهانی ما منتهی شود. بالاخره کسی که دعوتی دارد و حرفی می‌زند، نیتی دارد. یا این نیت دنیوی است یا الهی. یا دنبال کسب دنیاست، یا دنبال کسب عقبی! اگر دنبال کسب دنیا باشد که هیچ اما اگر دنبال کسب دنیا و مافیها نبود، گزینۀ خیلی خاص و عجیبی است. عادی نیست. عادی یعنی شبیه به ماها و آنان که دور و برمان به چشم می‌خورند و هر کارشان نیتی کاسب‌کارانه دارد. اصلا آدمی که جز برای رضایت خدا کاری نمی‌کند یا حرفی نمی‌زند خدا هم طور دیگری با او مرتبط می‌شود. رابطۀ خدا با او، نسبت به دیگر افراد عادی فرق می‌کند…البته نکتۀ مهم دیگر در مورد افرادی که بدون هیچ چشم‌داشتِ دنیوی توصیه و دعوت می‌کنند این است که باید خود هدایت شده باشند. نکند متوهّم یا در لایه‌های پنهان وجودی خود به دنبال بزرگ‌کردن نام خود باشند. باید سنجید که آیا این‌ها به مبدأ و معاد ایمان دارند یا نه؟ خود را متصل به چه می‌دانند؟ خود را به کدام سو در حرکت می‌بینند؟ آیا حرف‌هایی که می‌زنند بر مبنای معتقَدات توحیدی و با نگاه به ارجاع الی الله است یا از سر توهم و پوچی و بی‌سرانجامی؟ اگر از سر پوچی و توهم بود که هیچ، اما اگر هدایت یافته بودند، توجه‌نکردن به حرف‌شان، رمز کلیدیِ سقوط و هلاکت ما خواهد بود. البته این افراد زیاد نیستند ولی برای اتمام‌حجت هم که شده خدا یکی از این‌ها را در مسیر ما خواهد گذاشت؛ تا ببیند راه‌رو می‌شویم یا نه… باید بمانیم یا نه… اگر دید که نباید بمانیم، مدت کوتاهی مهلت‌مان می‌دهد و ناگهان طومارمان را در هم می‌پیچد…