بسم الله الرحمن الرحیم
م
ذاریات ۵۶ و ۵۷: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ / مَا أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ ل
من جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این طریق تکامل یابند و به من نزدیک شوند). هرگز از آنها نمیخواهم که به من روزی دهند، و نمیخواهم مرا اطعام کنند.
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
در همۀ تاریخ بشریت از خود پرسیده است که «هدف زندگی چیست؟» این سوال برای همه پیش آمده است. بلااستثناء. سوال «که چه؟» همیشۀ زمان، فطرتها را هشیار کرده است. هر کسی هم با هر چیزی که به دست آورده این ندا را پاسخ گفته و بالاخره هر طور که شده ندای این سوال را خاموش کرده است؛ غلط یا درست، پاسخی پیدا کرده و به سوال خورانده است. با هر کدام از این پاسخها حیات بشر دستخوش تغییراتی عجیب و غریب شد و جهت حرکت تاریخی انسان را به سویی گشت. گاه آرامش را هدف گرفتند و کوشیدند از هر کاری که ضربان قلب آنها را تغییر دهد بپرهیزند! جنگ و جهاد را هم عامل ضد آرامش دانستند و خشونتِ به هر نحو را محکوم کردند! در برهۀ دیگر هدف را تمتع و بهرهمندی از طبیعت گرفتند و چنان به جان آن افتادند که بسیاری از تعادلهای موجود را از بین بردند و بسیاری از گونهها را هلاک کردند. گاهی هدف را سود گرفتند و چنان از همنوعان خود بیگاری کشیدند که عمر افراد را تا نزدیک ۳۰ سال کاهش دادند! گاهی هدف را تسلط و جهانخواری گرفتند و آنچنان سرزمینها و انسانهای دیگر را تحقیر و استثمار کردند که حتی رویشان نمیشود به کثافات آن دورانشان اشاره کنند. در هر دوره تکانهای به بشریت وارد کردند… کم پیش میآمد که پاسخِ حقیقی سؤال را هدف بگیرند… هدفی که آفریدگار جن و انس برایشان نوشته بود. هدفی که با توجه به مهدوف، به قدر کفایت و ضرورت تمام اهداف پیشین را در بر میگرفت و اضافۀ بر آنها چیزهایی داشت که حتی بشر به آنها نیندیشیده بود! هدفی که بشر را با ساحات مختلف وجودیاش آشناتر میکرد و او را در مسیر تکامل حقیقیاش رهنمون میشد. هدفی بزرگ… آنقدر بزرگ که انسان را به خالق گره میزد! و این یعنی بشر با ساحاتی از وجود پیوند میخورد که پیش از آن بدان راهی نداشت… هدفی به نام عبودیت… اما چه کنیم… چه کنیم که بشر همچنان همۀ فکر و ذکرش ارزاق و طعامش بود… هدفی که اصلا از ابتدای خلقتش بر عهدۀ خالق بود و آنچه بر عهدۀ او نهاده بودند جز عبودیت نبود… فتأملوا…