بسم الله الرحمن الرحیم
م
هود ۵۲: وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَ یَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَ لاتَتَوَلَّوْا مُجْرِمینَ
ل
و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوى او باز گردید، تا (باران) آسمان را پىدرپى بر شما بفرستد؛ و نیروئى بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روى (از حق) بر نتابید!
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
خشکسالی خیلی وقتها غصهدارمان میکند. درختانمان، حیواناتمان، دشت و دمن و زراعتمان. قبلا دشت را شخم میزدیم و دانه میپاشیدیم و آبیاریاش را میسپردیم به صاحب آسمان و زمین، اما حالا هزاران طرح و برنامه و نقشه میریزیم ولی باز هم زراعت و زمین را از دست میدهیم. گمان میکنیم که باید سدهای بیشتر بزنیم. سدها را میزنیم و مراتع و حیوانات چرندۀ در آن را هم از دست میدهیم! کل نظام گردش آب را بهم میزنیم و باز دست و پا میزنیم که چند قطره آب به پای کِشتهها برسانیم. میوه نایاب میشود و بالتبع گران. گندم نایاب میشود و نان قیمتی. تلاش میکنیم برای این مسئله دستگاههای جدید بسازیم. آبیاری را متفاوت میکنیم. منابع عظیم آب میسازیم. ذخیرهسازی میکنیم. خیلی به این در و آن در میزنیم. و همۀ این کارها برای این است که آسمان آنطور که قبلا میریخته، دیگر نمیریزد. بهتر اگر بگوییم، صاحب برای عباد آنطور که قبلا باران میفرستاده دیگر نمیفرستد. آن طور که قوّت میداده دیگر نمیدهد…
راستش همۀ این ماجراها برای این است که آب را، فراوانی را و قوّت را در ابزارآلات دور و برمان میجوییم. غافلیم… غافلیم از اینکه این اسبابِ طبیعی و مصنوعی از خود تأثیری ندارند. قوّت هرچه هست از صاحب است. عبد اگر صاحبشناس باشد، میفهمد که اینها فقط تور ابتلای بندگان هستند تا ایمان عباد را بسنجند و نه بیشتر؛ تا معلوم شود، که دلخوش به ظواهر و اسباب میشود و که دل به مُسَبِّب میسپارد… تا عمق ایمانشان به لاقوةالابالله روشن شود… تا معلوم شود که چه کسی رو به استغفار و توبه میکند و چه کسی تلاش بینتیجه میکند در خاکبازیِ عالم دانی…