بسم الله الرحمن الرحیم
م
الاحزاب ۵۹: يَا أَيُّهَا النَّبِي قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللهُ غَفُورًا رَحِيمًا
ل
ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسریهای بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.
ک
ا
یک پیام از آیه:
یکی از کارهای مهم اسلام این بود که زنان را به جایگاه اجتماعی و پویای خود بازگرداند و تکالیف اجتماعیشان را به خودشان واگذار کند. اصلا ذات انسانیِ مرد و زن اجلِّ از این بود که عمری تلف کنند و صرفاً مایۀ تفریح و خدمت به جنس دیگر شوند و مراتب رشد و صعودی که جز در اجتماع طی نمیشود را طی نکنند. اما دو مسئلۀ مهم وجود داشت؛ یکی گرایش این دو جنس به هم و دیگری قویتربودن یکی از آنها. این دو مسئله باعث میشد حضور اجتماعی زن با عنوان جنسِ زن با مخاطراتی روبهرو شود و نگرانیهایی برای او و اجتماع ایجاد کند. انسان تا وقتی انسان دیده میشد، رفتارهای انسانی میدید و انجام میداد اما وقتی از ساحت انس به وادی جنس وارد میشد رفتارهای او و اطرافیانش تغییر میکرد. وقتی انسان دیده نمیشد، گرایشها و کششهای دیگری وارد ماجرا میشد و خطراتی برای هر دو داشت.
در این میانه گزینههای پیش رو مشخص بود. یا باید این دو جنس را کاملا از هم جدا میکردند که میشد همان ماجرای قبل از اسلام و محرومبودن یک جنس از رشدهای عبودیتیِ وابسته به اجتماع، یا باید ساحت جنسیتی را از هر دو جنس میگرفتند و اجتماع را به تکاپوی حداکثری در عبادات اجتماعی میرساندند. خداوند نیز از آنجا که برای هر دو جنس جایگاههای رفیعِ تقرّب به خود را میپسندید، گزینۀ دوم را به انسان امر فرمود. روسریهای بلند سر کنند، صدایشان را ظریف نکنند، محدودۀ پوشیدگیشان را رعایت کنند، چشمانشان را به هر نحوی نگشایند، زیورآلاتشان را پنهان کنند و نکات فراوان دیگر. البته برای جنس مرد نیز دستورات کاملی صادر کرد. و اینگونه بود که باب رشدهای عظیم بر همۀ انسانها گشوده شد.
والحمدللهربالعالمین