بسم الله الرحمن الرحیم
م
الفاتحه ۲:الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ
ل
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺳﭙﺎﺱ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳت.
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
سالهای سال است که روزی حداقل ده بار این آیه را میخوانیم ولی اصلا حواسمان به آن نیست. اصلا نمیاندیشیم به ربالعالمین و اصلا نمیدانیم ربالعالمین یعنی چه! چیزی که اولین کلام قرآن است پس از بسم الله الرحمن الرحیم. راستش را بخواهید خیلی ساده از کنارش میگذریم. اصلا نشده یک بار در معنایش عمیق شویم. البته شاید تقصیر از ما هم نباشد، آنقدر شکل زیست زمانۀ ما ارباب متفرق برای ما تراشیده و آنقدر حُجُب ناری و نوری بر بیناییمان کشیده است که تقریبا اعتقاد به ربالعالمین را ناممکن کرده است؛ آن هم با تعریف حضرت علیبنموسیالرضا(علیهالسلام): مالک، خالق، رساننده رزق از جایی که میپندارند و نمیپندارند، آن هم برای العالمین، همۀ عالمها! که انسان یک جزء کوچک از آن عوالم است!راستش را بخواهید اصلا شاید به خیالمان هم نیاید که ما مالک داریم! آخر اگر مالکی باشد دیگران قهرا باید عبد او باشند! عبد را هم اگر خودمانیاش را بگوییم، میشود برده! کسی که از خود اختیاری ندارد! کسی که مولا هرچه اراده کند باید بشود ارادهاش! نه به فکر نان و آبش باشد، نه به فکر خیالاتش و نه به فکر ارادههایش! مولا به وقت وقتش آب و نانش را میدهد، از جایی که پنداشته و از جاهایی که نمیپنداشته! مولا فقط عبد را میخواهد برای عبودیتش! فقط میخواهد عبد را ببیند در مسیر ارادۀ خودش؛ نه ارادۀ او! نه در جستجوی سیر و پیاز و سبزی آش ناهارش! نه در پی عزت و خودشکوفایی عبد به ارادۀ عبد! که مالک اگر رحمان و رحیم است، خود میداند عبد را به چه سو بکشاند… و اگر راستش را بخواهید همین اول کار بعضی از نفوس آدم او را به طغیانِ علیه این معادله بر میانگیزد! بشود عبد زرخرید که؟! از خود تخلیۀ اراده کند که چه؟! که به چه برسد؟! که چه بشود؟ عبد؟! پس آن همه حال و هوا و هوسی که در سر میپرواند چه؟ آن همه نگرانی از نان شب چه؟ آن مقامات دنیویه و اخرویه چه؟! راستش را بخواهید ما دنیا و آخرتمان را آنطوری که خود ترسیم میکنیم دوست داریم نه آنطور که دیگری! حتی اگر آن دیگری خدای رب العالمین باشد! دقیق اگر شوید حمد گفتن برای خدایی که ادعای مالکیت ما را دارد کمی نیاز به تأمل و تعمق بیشتری دارد…و الحمدلله رب العالمین…