بسم الله الرحمن الرحیم
م
البقرة ۲۵۵: اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْء مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ
ل
خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات [و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات] است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است [که نزد ایشان حاضر و مشهود است] و آنچه را پشت سر آنان است [که نسبت به آنان دور و پنهان است] می داند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت [حکومت، قدرت و سلطنت] ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است.
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
باور بعضی چیزها برای ما سخت است. آنقدر سخت که حتی از خدا هم به راحتی نمیپذیریم. او هم باید چندین و چند بار بر آن تاکید کند تا شاید ساده از کنارش نگذریم! حتی گاهی گمان میکنیم که شاید خدا یک چیزی گفته است دیگر، این همه که جدی نیست! مثلا باور به اینکه «در این دنیای پر بالا و پایینِ ما خدایی هست که همه چیز را میداند و قوۀ عالَم فقط اوست و لحظهای چُرت و خواب او را نمیگیرد که از ما غافل شود» کمی سخت است! آخر ما خودمان و حالات خودمان را متر همۀ عالم میدانیم! «معلوم است که وقتی دارد این همه سختی و مشکل به ما روی میکند خدا حواسش از ما پرت شده و وقتی این حجم از مسائل پیچیده، در هم میتند و گرهها باز نمیشود خدا یادش از ما رفته است!» کافی است کمی نانمان کوچک، دارویمان زیاد، اندوهمان افزون، فرزندمان بیمار، دشمنمان مسلط، دوستمان نیمهراه و مسیرمان پر دستانداز شود تا همانجا رو به سوی آسمان بگوییم: «خدایا اصلا صدای ما را میشنوی؟! یا…» غافلیم… غافلیم که همین جملات نیز فقط و فقط به اراده و قوۀ خدا به زبان ما آمده است! اگر لحظهای فیض مدامش ما را در بر نمیگرفت اصلا دیگر نبودیم که بخواهیم چیزی بگوییم و اعتراضی بکنیم! «لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً»!گاهی حتی خدا را در مرتبۀ دنی خود میسنجیم و میپنداریم که «بالاخره این همه مخلوق مشغله ایجاد میکند! گاهی شاید برنامههایش بهم بریزد و حجم کارهای پیدا و پنهانش به خستگیاش بیندازد!!»علیّ را چه کار با دنی؟! چه قیاس غلطی… کاش هیچگاه او را با مرتبت خود قیاس و جز با آنچه از خود گفته است توصیفش نمیکردیم. ما را چه به حاکم و حکومت آسمان و زمین و چه به درک حقیقت آن؟ و ما را چه به دانستن چگونگیِ علمِ فعّال ما یشاء؟ و توانش؟ و قوّهاش؟ کاش بیشتر میاندیشیدیم تا کمتر شرمسار شویم…