بسم الله الرحمن الرحیم

الحجر ۶۸-۷۱

قَالَ إِنَّ هَٰؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ
قَالَ هَٰؤُلَاءِ بَنَاتِی إِن کُنتُمْ فَاعِلِینَ

[لوط] گفت: «اینان مهمانان منند، مرا رسوا مکنید،
و از خدا پروا کنید و مرا خوار نسازید.»
گفتند: «آیا تو را [از مهمان کردن‌] مردم بیگانه منع نکردیم؟»
گفت: اگر قصدى دارید، اینک دختران من هستند.

————–
ملائکۀ عذاب قوم لوط، به صورت مردانی بسیار زیبا از میان شهر گذشتند و وارد منزل لوط علیه‌السلام شدند. خداوند از این حرکت دو نیت داشت. اول ابتلای رشد آفرین جناب لوط است و ثانیا به نهایت رساندن خباثت قوم لوط برای عذاب صبح فردا. به نهایت رساندن خباثت قوم با ظاهر بسیار زیبای این جوانان محقق می‌شود و همگی به درب خانۀ لوط می‌آیند و میهمانان پیامبر خدا را برای عمل شنیع و خبیث مدّنظرشان طلب می‌کنند. این خباثت شاید در آن روزگار برای اولین بار رخ می‌دهد که به درب منزل نبی خدا بروند و میهمانان او را طلب کنند.
اما ابتلای لوط علیه‌السلام و کمال ممکن او اینگونه حاصل می‌شود که او برای حفظ میهمانان خود و جلوگیری از گناه اکبر، به افرادی که بر اساس حکم الهی قتل آن‌ها واجب است و ازدواج دختران طیبه برایشان حرمت مطلق دارد، دختران خود را پیشنهاد می‌دهد. در برخی نقل‌ها و ترجمه‌ها پیشنهاد حضرت لوط را ازدواج با دخترانش مطرح می‌کنند اگرچه شاید از ظاهر آیات اینگونه بر نیاید. یعنی برای جناب لوط دو گزاره محتمل است. اول اینکه تحت فشار بی‌سابقه و کمرشکن ناچاراً پیشنهاد ازدواج دخترانش را برای آن جمعیت پشت درب خانه مطرح می‌کند که طبق احکام الهی این حرمت مطلق دارد مگر در شرایطی که نیت دفع فساد بزرگتری در میان باشد. احتمال دوم هم این است که اصلاً آن جمعیت پشت درب مفهوم ازدواج را قبول ندارند و اساسا گناه برای آن‌ها ارزش شده است و فقط لوط علیه‌السلام دخترانش را در عوض میهمانانش پیشنهاد میدهد. یعنی در هر دو صورت جناب لوط علیه‌السلام دفع افسد به فاسد می‌کند! باید کمی اندیشید که یک مرد الهیِ غیور به چه نقطه‌ای می‌تواند برسد که دختران طیّب و طاهر خود را برای اطاعت امرالله و در بحث دفع افسد به فاسد، به قوم کثیف و پلید خود پیشنهاد دهد؟ پس از درک این معناست که رشد بی‌نظیر و کمال عبودیتی جناب لوط علیه‌السلام چهره می‌نمایاند. البته شکل کار خداوند نیز که ملائکه را به شکل جوانانی بسیار زیبا می‌فرستد حاکی از ارادۀ حضرت رب برای رشد عظیم جناب لوط علیه‌السلام است، چراکه احتمالا آن ملائکه می‌توانستند به شکلی دیگر بیایند که این ماجرا و ابتلا را در پی نداشته باشند. در این سطح از ادراکِ شرایطِ زمان لوط علیه‌السلام است که دلیل پذیرفته نشدن چانه‌زنی‌های حضرت ابراهیم علیه‌السلام در مورد جلوگیری از عذاب قوم لوط برای مخاطبین قرآنی روشن‌تر می‌شود. جالب اینکه قوم فاسقین، پیشنهاد ایشان را نمی‌پذیرند و خداوند تنها رشد و عبودیت را برای جناب لوط به ارمغان می‌آورد.