بسم الله الرحمن الرحیم
هود ۱۲۰
وَکلًّا نَقُصُّ عَلَیک مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَک ۚ وَجَاءَک فِی هٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَهٌ وَذِکرَیٰ لِلْمُؤْمِنِینَ
ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم، تا به وسیله آن، قلبت را آرامش بخشیم؛ و ارادهات قوّی گردد. و در این (اخبار و سرگذشتها،) برای تو حقّ، و برای مؤمنان موعظه و تذکّر آمده است.
————–
یک پیام از آیه:
پیامبر هم که باشی، گاهی قِصّهواجب میشوی! نه هر قصه و روایت و جزئیاتی، اما قصه لازم میشوی… اصلا خدا برخی کارهای خیلی مهماش را با قصهگویی پیش میبرد! تثبیت فؤاد ، ثابتکردن دل! همین که خواست دل را پای دینش، اهدافش، احکامش، سنتهایش، قوانینش و شریعتش ثابت کند، شروع میکند به قصه گویی… میگوید و میگوید و میگوید… و تو باید بنشینی و چند قصه از انبیاء و افراد مختلف، شاید در یک موضوع مشابه گوش کنی یا بخوانی تا بلکه ثابتدل شوی… آرام شوی… حتی اگر پیامبر باشی و لازم باشد بروی و برای امّتی کافر صحبت کنی، یا سختتر، احکامی جدید و عجیب برای آنها بیان کنی، با این قصهشنیدن آرام و مطمئن خواهی رفت… محکم خواهی رفت… با باور، با عقیده، با فؤاد ثابت خواهی رفت…
البته هر قصهای هم ثابتدلی نمیآورد… برخی قصهها و روایتها و فیلمها آدم را ثابتدل میکنند و بسیاری دیگر لغزاندل … و چقدر مهم است که ما چه میبینیم و چه میشنویم و چه میخوانیم… برای همین است که معصوم فرمودند: «بنگر که پای حرف که ای؟ از خدا بگوید خدا را پرستیدهای و از شیطان بگوید شیطان را!» و چقدر مهم است که برای خودمان، خانوادهمان، فرزندانمان و همه تبار و عشیرهمان چه قصههایی میگوییم… چه فیلمهایی میگذاریم… چه اخباری میخوانیم… و هزار چه دیگر… همه اینها روی دل تأثیر میکنند… حالا یا برای تثبیت دلهاشان یا برای لغزاندنشان… و چقدر آنها که قلم یا دوربین به دست دارند کار خوفانگیزی میکنند! و اصلا چرا هر کس که از راه میرسد، روایت میکند؟! مگر چقدر میدانیم که چه باید بگوییم؟ یا چگونه باید بگوییم؟ تا ثابتدلی را خراب نکنیم… تا نلغزانیم… و مگر چقدر مُشرفیم به قصهگویی تثبیتی؟ به مضمون تثبیتی؟ به شخصیت تثبیتی؟ به قوانین تثبیتی؟ به راویتگری تثبیتی؟ و آیا اصلاً تاکنون قصۀ ما دلی را به ثبات رسانیده است؟ یا همینطور دارد چاپ یا دیده میشود و میلغزاند مخاطبین نشناخته و ندیده را؟ و خودمان پیش از روایتگری چقدر نیاز به قصهشنیدن داشتیم… تا خودمان ثابتدل شویم… و مگر از دلِ لغزان ثبوتی هم به ثمر خواهد رسید؟