بسم اللّه الرحمن الرحیم

متن زیر حاصل سخنرانی استاد گرانقدر دکتر مجید شاه‌حسینی در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر، مورخ ۹۸٫۰۲٫۰۳ و در محل دانشگاه صدا و سیما است.

<<<مطالعه بخش دوم این متن

تحقق سینمای دینی

مؤلفه‌های متعددی در تحقق سینمای دینی نقش دارند. برای رسیدن به سینمای دینی در ابتدا باید تعریفی درست از همۀ جایگاه‌ها ارائه داد و مجالی برای موانع جدیِ پیش‌روی سینمای دینی، همچون مافیای سینما، باقی نگذاشت. در این میان نقش مدیران به عنوان حامیان حقوق معنوی بینندگان و حضور فیلم‌سازان متدیّن و شایسته اهمیت بسیاری دارد.

مافیای سینما؛ مانع تحقق سینمای دینی

خانوادۀ سینما خانواد‌ه‌ای جهانی هستند که همدیگر را می‌شناسند و در بازارهای جهانیِ فیلم می‌توان روابط گرم آن‌ها را مشاهده کرد. یکی از علت‌های اصرار سینما‌گران برای وارد‌نشدن مدیران سینمایی به بازارهای فیلم، پنهان‌ماندن پشت صحنۀ ارتباط اهالی سینما است. در دیدارهای خانوادۀ سینما معامله‌ها، خرید و فروش‌ها و قرارهایی گذاشته می‌شود که ترجیح‌شان بر این است که مدیران از آن‌ها بی‌اطلاع باشند. آن‌ها به‌نوبت داور جشنواره‌های یکدیگر می‌شوند و درباره پخش یا بایکوت‌شدن فیلم‌ها تصمیم‌گیری می‌کنند. البته در آن میان سینماگران و توزیع‌کنندگان شریف هم وجود دارند اما مهم جبهۀ جریان‌ساز است که در حال حاضر به سوی ابتذال پیش می‌رود. با وجود سینماگران متدیّن تا زمانی‌ که جریان اکران و بازوهای پخش‌کننده، تعیین‌کنندۀ جریان تولید باشند، سینمای آخرالزمانی محقّق نخواهد شد. سینمای آخرالزمانی با تعریف اسلامی و شیعی وابسته به نوعی بصیرت است که باید فراتر از حوائج روزمره و گیشه درباره آن تصمیم گرفته شود. در این زمینه بدنۀ سینما و فیلم‌سازان متعهّد و مدیران هر کدام وظیفه‌ای دارند.

بنابر ادعای برخی از سینماگران، در عرصۀ سینما هر کس برای ساختن فیلم خود آزاد است! این در حالی است که ورود به عرصۀ سینما به هیچ عنوان برای همه آزاد نیست. اگر تکنیسین‌های این عرصه به اشخاص متدیّن اجازه ورود می‌دادند، امروز می‌بایست به تعداد نفوس آدم‌های متدیّن فیلم دینی ساخته می‌شد. در ایران سانسور در جهت عکس اعمال می‌شود؛ یعنی تکنیسین‌ها و پخش‌کننده‌ها تصمیم می‌گیرند که مردم چه چیزی را مشاهده کنند! به تعبیری سانسور تکنیسین‌نهاد و پخش‌کننده‌نهاد وجود دارد. در واقع سانسور از جانب مدیران، به عنوان حافظان حقوق معنوی بینندگان، اعمال نمی‌شود بلکه از جانب افرادی صورت می‌پذیرد که حافظان منافع گیشه‌ها هستند. امید است در آینده با تعریف درست همۀ‌ جایگاه‌ها، به حقوق معنوی بیننده در ساخت فیلم‌ها توجه شود.

نقش مدیران در تولید فیلم‌های آخرالزمانی

از آنجا که سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به دلیل نداشتنِ انگیزه یا بودجۀ کافی قادر به ساخت فیلم‌های آخرالزمانی نیستند، آغازگر ساخت این فیلم‌های عظیم باید جریان دولتی باشد. با این اوصاف علت عمدۀ تولیدنشدنِ فیلم‌های آخرالزمانی در ایران به مدیران سینمایی باز‌می‌گردد. البته بدیهی‌ است برای ساخت و دیده‌شدن این فیلم‌ها باید همۀ لایه‌های سینما گرد هم بیایند. همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، در سال ۱۳۸۹ فیلم آخرالزمانی ملک سلیمان ساخته و با حمایت مدیران و اقبال مردم به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل شد.[۱] ساخت این فیلم گامی مهم در سینمای آخرالزمانی به شمار می‌آمد که به تصریح بزرگان باید مقدمۀ قسمت‌های دوم و سوم آن می‌شد؛ البته به دلایلی این امر صورت نگرفت.

باید توجه داشت که در زمان ساخت فیلم ملک سلیمان حرکتی عظیم به نام راهپیمایی اربعین وجود نداشت. جریانات بزرگی مانند راهپیمایی اربعین باید برای مدیران الهام‌آفرین باشد. آن‌ها باید برای موضوع‌های مهمی که میلیون‌ها نفر از جامعه مفتخر به شرکت در آن هستند، فیلم بسازند.

به‌رسمیت‌شناختن حقوق معنوی بینندگان

بیننده در سالن سینما حقوقی دارد. سالن سینما را می‌توان همانند اتاق جراحی دسته‌جمعی در نظر گرفت که هزاران نفر در حالت خلسه فیلم می‌بینند. در حالت خلسه نظام ارزشی بیننده‌ها می‌تواند دست‌خوش تغییر شود. همان‌گونه که عملکرد کادر پزشکی در اتاق جراحی بیمارستان با توجه به حفظ حقوق فردِ بی‌هوش تنظیم ‌می‌شود، رفتار تمام سینماگران نیز باید معطوف به حقوق بیننده‌ها باشد. در کشوری که نظام دینی بر آن حاکم است، حقوق معنوی بیننده جایگاه بسیار مهم‌تری دارد و حفاظت از حقوق معنوی بینندگان و ذائقه‌سازی برای آنان از مهم‌ترین وظایف مدیران است. با این حال متأسفانه در نظام سینمایی ایران از ابتدا حداقلی‌ترین نظام ریتینگ سنی هم پیش‌بینی نشده است. البته باید توجه داشت که حقوق معنوی صرفاً به معنای حقوق دینی نیست اما حتماً آن را هم شامل می‌شود.

پس از انقلاب اسلامی هر حقی تعریف شد، فقط در سبد سینماگران گذاشته شد و همۀ مدیران دست‌به‌دست هم دادند تا چراغ کم‌سوی سینما روشن بماند. در این میان حقوق معنوی بینندگان نادیده گرفته شد. حتی برخی افراد سخن‌گفتن از حقوق معنوی بینندگان بر اساس نظام دینی را معادل تعطیل‌شدن سینما دانستند! این مطلب نازل توهینی آشکار به سینما و سینماگران بود. تصور کنید کیفیت تولیدات صنایع غذایی کشوری را آن‌قدر نازل بدانند که بگویند: «اگر سازمان ملی استاندارد ورود کند، تمام صنایع غذایی تعطیل می‌شوند!» این توهینی آشکار به صنایع غذایی آن کشور است. حقوق معنوی میلیون‌ها بینندۀ جهان اسلام، که منتظر مشاهدۀ فیلم‌های دینی از کشوری با انقلاب دینی هستند، اقتضا می‌کند که حافظان حقوق معنویِ مخاطب چالاک و دانا باشند و مبتنی بر برنامه‌ها و قوانین صحیح، حقوق معنوی آن‌ها را از سینما مطالبه کنند. تا زمانی که امور بر اساس کدخدامنشی صنوف و قوانین مبتنی بر سودآوری آن‌ها مطرح شوند، نمی‌توان از حقوق معنوی بینندگان سخن گفت. راه‌ رسیدن به سینمای دینی در کشوری دینی به‌رسمیت‌شناختن حقوق معنوی بینندگان آن سینما است.

ذائقه‌سازی در سینما

برخی علت کم‌شمار‌بودن فیلم‌های آخرالزمانی دینی را، بی‌مخاطب‌بودن این آثار می‌دانند. در پاسخ به آن‌ها مثال فیلم ملک سلیمان در جایگاه پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۸۹، کفایت می‌کند. از طرف دیگر اگر بر فرض محال فیلم‌های دینی در گیشه‌ها هیچ فروشی نمی‌داشت، به‌یقین قدم اول این مسیر ایجاد نیاز بود. در تمام دنیا نخستین گام برای تبلیغات ایجاد نیاز است. همان‌گونه که در غذای جسم مسئلۀ ایجاد ذائقه وجود دارد، در غذای روح نیز همین‌گونه است. با ایجاد نیاز به یک پدیده، مشتری آن فراهم می‌شود. برای مثال اگر فیلم‌فارسی در دوره‌ای طرفدارانی داشت، پیش از آن به طور عمد ذائقۀ آن به وجود آمده بود. هنوز هم فعالیت‌هایی عامدانه در جهت ایجاد نوستالژی آن دوره برای نسل جدید انجام می‌شود.

سینما می‌تواند مخاطب هر معنایی را در جامعه ایجاد کند. آن‌ها با آثار و مفاهیمی که مدام به مخاطبان خود عرضه می‌کنند ذائقۀ آن‌ها را شکل می‌دهند. بنابراین سینما نمی‌تواند پس از ایجاد ذائقۀ نازل، با مظلوم‌نمایی خود را کنار بکشد و علاقۀ مخاطبان را بهانه کند! از طرفی گزارۀ بی‌علاقگی درباره همۀ اشخاصی که با سینما قهر هستند و هرگز به سینما نمی‌روند نادرست است. در این باره می‌توان به فیلم خانۀ‌ خدا[۲] اشاره کرد که در دهۀ چهل شمسی اکران شد. این مستند ساده، که برای نخستین بار در ایران‌ اعمال حج را به تصویر کشیده بود، رکورد‌‌دار فروش گیشۀ عصر پهلوی است. افرادی که در آن دوره با سینما قهر بودند، تنها یک بار و به احترام این فیلم به سینما رفتند. این فیلم اثری از جلال مقدم و ابوالقاسم رضایی با سرمایه‌گذاری سردار ساکر بود که صرفاً به قصد تجاری ساخته شده بود. تمام کسانی که به عرضه و تقاضا اشاره می‌کنند با نادیده‌گرفتن چنین امر مهمی با مدلی از تجاهل‌العارف علاقۀ مردم را بهانه می‌کنند. درست است که بسیاری از فیلم‌های امروز سینمای ایران مبتنی بر ذائقه‌ای است که عامدانه برای مخاطبان ساخته‌اند اما به تعداد کسانی که این ذائقه را ندارند، مخاطب بالقوّه برای سینما وجود دارد. با این تفاسیر از واجبات فرهنگی و سینمایی ذائقه‌سازی صحیح در حوزۀ سینمای دینی است.

ورود دانش‌آموختگان حوزوی به عرصۀ سینما

تأخیری که در ایران در تأسیس مدارس فیلم‌سازی حوزوی در قیاس با غرب وجود دارد، به معنای عقب‌افتادنِ بیش از حد ایران در این مقوله نیست. در غرب ورود اشخاص دینی به عرصۀ سینما از کشیشی آغاز شد که پس از کنارگذاشتن لباس دینی خود[۳] به فیلم‌سازی روآورد. این کشیش پس از گذران سال‌ها زندگی بدون توازن، اکنون به داروینیسم رسیده است. با مشاهدۀ فیلم‌های دینی غربی می‌توان دریافت علی‌رغم آنکه سینمای استعلایی در غرب چهل سال زودتر از ایران آغاز شده است، به لحاظ محتوایی و کیفی تعریف چندانی ندارد. اگر از آغاز سینمای دینی در ایران بیست سال می‌گذرد، به طور قطع کیفیت و عمق بیشتری در مقایسه با آثار غربی دارد. در برخی جشنواره‌های دینی در غرب نظیر جشنواره رلیجن تودِی[۴] که در واتیکان برگزار می‌شود، فیلم‌های دینی از فیلم‌سازان متدیّن ایرانی همانند نادر طالب‌زاده و شهریار بحرانی به نمایش درآمده‌ است. این آثار علاوه بر موفقیت در کسب جایزه، تحسین بسیاری از اهالی سینمای دینی جهان را برانگیخته‌اند. بی‌تردید گوهر فیلم‌سازی در فیلم‌سازان متدیّن ایرانی وجود دارد؛ فیلم‌سازانی که باید بسیار محکم به عرصۀ سینما قدم بگذارند.

طُلاب و متدیّنین پیش از ورود به عرصـۀ سینما باید به چند نکته توجه داشته باشند. اولاً از آن‌ها باور، سلوک، جهان‌بینی و مشرب دینی انتظار می‌رود. این افراد باید با نیت تسخیر سینما وارد این عرصه شوند تا خود مُسخَّر آن نشوند. اگر کسی مسخّر سینما شد، به سرنوشت آن طلبه‌ای دچار می‌شود که پس از خلع لباس در دادگاه ویژۀ روحانیت، در یکی از مصاحبه‌های خود بدترین و کثیف‌ترین فیلم‌های مبتذل، اروتیک و پورنوی اروپایی را معنوی خطاب کرد! سینما عرصۀ‌ تسخیر است، هر کس به آن پا بگذارد یا تسخیرش می‌کند یا تسخیرش می‌شود. طلبه باید برای تسلط بر سینما و به‌کارگیری آن در خدمت اعتقادات خود به آن ورود پیدا کند؛ در غیر این صورت همانند دیگر تکنیسین‌های سینما خواهد شد و برای دفاع از حقوق تکنیسین‌ها به دین و اعتقاد خود خواهد تاخت. نظیر این اشخاص را حتی در میان دانش‌آموختگان حوزه هنری و منتقدین سابق هم می‌توان یافت. بعضی از سردارتهیه‌کننده‌ها، تهیه‌کنندگی برخی از بدترین فیلم‌ها را در کارنامۀ خود دارند؛ فیلم‌هایی که حتی نمی‌توان نامی‌ از آن‌ها برد.

برخی دیگر از افراد متدیّن، بی‌تفاوت و خنثی وارد عرصۀ سینما می‌شوند. در این میان می‌توان به دو وزیر متأخر وزارت فرهنگ و ارشاد اشاره کرد، که علی‌رغم گذراندن دروس حوزوی، نتوانستند تأثیر مثبتی بر سینما بگذارند. برای مثال در سالی که اهالی سینما با آماج حمله قرار‌دادن مضمون قصاص، احکام دینی را تخطئه می‌کردند، هیچ واکنش درستی از سوی این اشخاص صورت نگرفت. اگر کسی توانایی مدیریت سینما و تبدیل مضامین دین اسلام به مدیوم فیلم را دارد قطعاً باید با پشتوانۀ اندیشه‌ورزانه وارد این عرصه شود ولی اگر قرار است توسط فضای فعلی مدیریت شود، هرگز نباید به این عرصه ورود کند. سینمای ایران با کمبود تکنیسین مواجه نیست، بلکه گوهر نایاب ایده و مدیریت است. امید است که با ورود افراد متدیّن و دغدغه‌مند آیندۀ روشنی پیش روی سینمای ایران باشد.

فیلم‌نامۀ خوب شرط لازم نه کافی

دانش‌آموختگان متدیّن سینما باید توجه داشته باشند که فیلم‌نامه یکی از مهم‌ترین مراحل در ساخت هر فیلمی است اما صرفاً با نگارش فیلم‌نامه‌های خوب نمی‌توان به سینمای دینی رسید. قطعاً برای رسیدن به سینمای دینی، به فیلم‌نامه‌های خوبِ دینی نیاز است اما گام مهم و ویژۀ پیش از نگارش فیلم‌نامه، ادبیات نمایشی است. بخش عمدۀ مشکل فیلم‌نامه‌های سینمای ایران تألیفی‌بودن آن‌هاست. مگر ذهن یک فیلم‌نامه‌نویس چقدر موّلد است که بتواند به سوژ‌ه‌های بسیاری بیندیشد و آن‌ها را در قالب فیلم‌نامه به نگارش درآورد. هیچ کشوری بدون پیشینۀ‌ ادبیاتی صاحب سینما نشده است. بنابراین در کنار فیلم‌نامه‌های مؤلف، ضرورت فیلم‌نامه‌های اقتباسی را نباید فراموش کرد.

مسألۀ مهم دیگر این است که اگر ارادۀ‌ سینماگران یا ‌مدیران سینمایی بر این نباشد که فیلم‌نامه‌های خوب به مرحلۀ ساخت برسند، همیشه در قالب فیلم‌نامه باقی خواهند ماند. متأسفانه امروز از این دست فیلم‌نامه‌ها زیاد وجود دارد. در حال حاضر فیلم‌نامه‌های خوب حتی اگر به مرحلۀ تولید برسند، در مرحلۀ پخش توسط مافیای پخش‌کننده بایکوت خواهند شد. پس بااینکه فیلم‌نامه قدم بسیار استوار و محکمی‌ است، بدون گام‌های ماقبل یعنی ادبیات نمایشی و اقتباس و گام‌های مابعد یعنی تولید و اکران صحیح، سینمای مطلوب حاصل نخواهد شد.

 

الحمدلله رب العالمین

 

[۱] فیلم ملک سلیمان محصول بنیاد سینمایی فارابی است که مسئولیت این بنیاد در سال ۱۳۸۹ بر عهدۀ دکتر مجید شاه‌حسینی بود.

[۲] محصول سال ۱۳۴۵

[۳] Godfrey Reggio

[۴] Religion Today Film Festival