<<<معرفی کتاب «آینهی جادو ۱»
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب «آینه جادو، جلد دوم» از مجموعهی سه جلدی «آینه جادو»، نوشته شهید آوینی است. این کتاب حاصل مجموعه نقدهای منتشر شده سید شهیدان اهل قلم از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۱ در مطبوعات است. ایشان در این کتاب فیلمهای پنج دورهی جشنوارهی فیلم فجر را نقد کردهاند. همچنین چند مقالهی تحلیلی نیز دربارهی وضعیت سینمای کشور، جشنوارهی فیلم فجر و سیاستهای سینمایی ایران نوشته شده است.
عالم هیچکاک» مقالهای است که سید مرتضی آوینی در آخرین ماههای سال ۱۳۷۱ و برای چاپ در مجموعه «هیچکاک همیشه استاد» نگاشته است.
فصل اول کتاب دربارهی هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر است. این فصل از دو مقاله «خسته نباشید برادران» و «فرزندان انقلاب در برابر عرصههای تجربه نشده» تشکیل شده است.
شهید آوینی در «خسته نباشید برادران»، سیاستهای جشنوارههای خارجی را مورد تشکیک قرار داده و سینمای ایران را نیز دنبالهرو سینمای جشنوارهای میداند. او مینویسد:
«دوستی که خود از دستاندرکاران جشنواره فجر بود میگفت: «داوری جشنواره فجر به شدت متاثر از فستیوالهای خارجی است و مکیال قضاوت، معیارهایی است از همان دست… ناگهان در وسط کار خبر میآورند که فلان فیلم در فلان جشنواره پذیرفته شده است و همین خبر کافی است تا آن فیلم کذایی از زبالهدانی خارج شود و جایزه بگیرد».
آوینی معتقد است جشنوارههای خارجی تنها به تکنیک محض نگاه نمیکنند، بلکه محتوا را نیز مدنظر قرار میدهند:
«حقیقت این است که کسب توفیق در جشنوارههای خارج از کشور، ارزشی را اثبات نمیکند. آنها به تکنیک محض جایزه نمیدهند و راهشان نیز با ما متفاوت است. تکنیک و محتوا را نیز نمیتوان از یکدیگر تفکیک کرد و چون اینچنین است، پر روشن است که آنها کدامین فیلمها را میخواهند».
ایشان معتقدند سینمای ایران بلاتکلیف و بدون هویت است و همین مسئله موجب شده که سینما از غایات فرهنگی مردم دور باشد. طبق نظر سید شهیدان اهل قلم، سینمای اسلام، سینمای مبارزه است، زیرا این راهی است که امت مسلمان ایران انتخاب کرده است.
طبق نظر ایشان، تقلید از سینمای غرب به این دلیل مورد پسند نیست که تاریخ ما با هم تفاوت دارد. سیر تاریخی ما از انقلاب اسلامی میگذرد و با آنچه در غرب پدید آمده تفاوت آشکاری دارد.
در مقالهی دیگر این فصل، یعنی «فرزندان انقلاب در برابر عرصههای تجربه نشده»، ایشان به تبیین تفاوت ماهوی سینمای غربی با سینمای انقلاب اسلامی میپردازند. او مقاله را با این جمله آغاز میکند که:
«آدمهایی که در گفتههای خویش شک دارند، خیلی زود در برابر استفهامهای اثباتی و انکاری ـ مثلاً در برابر این سؤال که «مگر بینش جشنوارهای چه عیبی دارد؟ اگر نظر جشنوارههای خارجی را در باب فیلم و فیلمسازی نپذیریم، دیگر چه باقی میماند؟» ـ از میدان میگریزند. ولی ما میگوییم که «اگر بینش جشنوارهای را بپذیریم، دیگر چه داعیهای برای انقلاب میماند؟»
او معتقد است سینمای امروز جهان برای ایجاد تفنن شکل گرفته است. او این مسیر سینما را مغایر میداند با سینمایی که انقلاب اسلامی مدنظر دارد. آوینی میگوید: «ما مخالف علم نیستیم، مخالف علمپرستی هستیم و معتقدیم که همهی امکانات حیاتی بشر، اعم از تکنولوژی، علم یا هنر… باید در خدمت تعالی انسان باشد، به سوی آن نهایتی که انبیای عظام میخواهند. فیلم و سینما نیز جدا از این اصل برای ما معنایی ندارد».
در ادامه مقاله ایشان به پنج مورد از مشکلات فرزندان انقلاب در عرصهی فیلمسازی اشاره میکنند. مسئله «پرداخت پرسوناژها»، «پرداخت وقایع»، «تفاوت در غایات و مقاصد»، «معضل ذائقه تغییر یافته تماشاگران» و نهایتا معضل «تصویرگری» و «رابطهی تصویر با معنا»، مواردی است که سید مرتضی آوینی آنها را عرصههای سختی در برابر فرزندان انقلاب میداند و به تشریح هر یک از آنها میپردازد.
فصل بعدی کتاب به نقدهای هشتمین دوره جشنوارهی فیلم فجر اختصاص دارد. در این فصل شهید آوینی فیلمهای «مادر»، ساختهی «علی حاتمی»، «دندان مار»، ساختهی «مسعود کیمیایی»، «کلوزآپ» و «مشق شب» به کارگردانی «عباس کیارستمی»، «ای ایران»، ساختهی «ناصر تقوایی»، «ریحانه» به کارگردانی «علیرضا رییسیان»، «هامون»، ساختهی «داریوش مهرجویی» و فیلمهای «پنجاه و سه نفر»، «شنا در زمستان»، «دل نمک» و «بچههای طلاق» را نقد کردهاند. همچنین ایشان در یک مطلب اختصاصی، فیلم «مهاجر»، ساختهی «ابراهیم حاتمیکیا» را بررسی میکند.
او در این مقاله دربارهی حاتمیکیا مینویسد: «ظهور حاتمیکیا در سینمای انقلاب واقعهای است نظیر انقلاب. هر کس سینما را بشناسد و آدم مغرضی هم نباشد، قدر حاتمیکیا را به عنوان یک فیلمساز درخواهد یافت. اما حاتمیکیا فقط در این حد توقف ندارد. او در عرصه سینما مظهر انسانهایی است که با انقلاب اسلامی ایران در تاریخ ظهور کردهاند و آنان را باید «طلایهداران عصر معنویت» خواند. او یک «بسیجی» است».
آوینی فقط در بخشهایی از مقالات خود به نقد فیلم میپردازد و به طور کلی در این میان به نقد جریانهای فکری دیگر هم میپردازد. به عنوان مثال، نگاه او به فیلم«هامون» به کارگردانی مهرجویی، از آن جهت مورد توجه است که در این نوشته جریان فکری روشنفکران نیز نقد میشود.
سومین فصل از کتاب به نقد فیلمهای نهمین دوره جشنوارهی فجر اختصاص دارد. در این فصل نیز فیلمهای «آپارتمان شماره ۱۳»، «ابلیس»، «فرماندار»، «سفر جادویی»، «عشق و مرگ»، «گروهبان»، «در کوچههای عشق»، «تعقیب سایهها»، «عروس»، «نوبت عاشقی» و «شبهای زایندهرود» در بوتهی نقد و بررسی قرار میگیرند. نقدهای آوینی بر فیلمهای «مخملباف» در سه مطلب، از خواندنیترین مطالب او بهشمار میرود. تعبیر فیلم عروس به «فیلم مطلوب» و فیلم سفر جادویی به عنوان «فیلم خوب برای خانوادهها» از نکات جالب این نقدها است.
آوینی در مطلب بعدی این فصل، یعنی «سینما و مردم»، یکبار دیگر سینمای جشنوارهای و نگاه روشنفکرانه به سینما را نقد کرده و رابطهی سینما و مردم را بررسی میکند.
سید مرتضی آوینی در این فصل چند مطلب کوتاه و بلند هم دربارهی فیلمهای سینمایی و رمانهای خارجی نوشته که تحت عنوان «یادداشتهای سانسور شده» چاپ شده است. «رنگ انار»، «نامهی یک مرد مرده»، «طاعون»، «داستان و ضد داستان»، «نقادان وارداتی» و «از فرانچسکو تا چیچو و فرانکو» عناوین این نوشتهها است.
چهارمین فصل کتاب به نقد فیلمهای دهمین جشنوارهی فیلم فجر اختصاص دارد. نقدهایی که سید شهیدان اهل قلم بر فیلمهای «نیاز»، «بدوک»، «وصل نیکان»، «خانه دوست کجاست؟»، «مسافران» و «ناصرالدین شاه، آکتور سینما» نوشته است. در کنار این فیلمها، آوینی فیلم «سیترا» را نیز نقد کرده است.
فصل پنجم کتاب، نقدهای نویسنده بر فیلمهای یازدهمین دوره جشنوارهی فیلم فجر است. این فصل نوشتهای به نام «نامهای به یک دوست زمان جنگ»، خطاب به ابراهیم حاتمیکیا دارد و در این نوشته به فیلم «از کرخه تا راین» نیز نگاه ویژهای شده است. آوینی در این نوشته، حاتمیکیا را «میراثدار امیر اسکندر یکهتاز هستی» مینامد. در نوشتهی دیگر این فصل نیز نویسنده به نقد «قصههای مجید» پرداخته و از آن تجلیل میکند.
فصل پایانی کتاب نیز به نوشتههای نویسنده در خصوص چند فیلم خارجی اختصاص یافته است. «هبوط به روایت آقای ویم وندرس»، «رقصنده با سرخپوستان» و «عالم هیچکاک» عنوان آخرین نوشتههای این کتاب است.
«آینه جادو، جلد دوم»، نوشته شهید سید مرتضی آوینی در سال ۱۳۹۰ بهوسیلهی انتشارات «واحه» چاپ شده و پیش از آن نیز انتشارات «ساقی» چاپ کتاب را برعهده داشته است.