بسم الله الرحمن الرحیم م القصص ۲۵: فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا... ل یکی از آن دو دختر که با کمال (وقار و) حیا راه میرفت باز آمد و گفت: پدرم از تو دعوت میکند تا در عوض سقایت...